2014-03-29، 12:20
.
.... روز هشتم...................................................................................حمابت نا سالم
برای من درک معنی حمایت نا سالم بسیار سخت بود. این که بفهمم به جای این که به معتادم کمک کنم تا حالش بهتر شود در واقع داشتم به او کمک می کردم تا به مصرفش ادامه دهد .حمایت نا سالم چیزی بود که من به انجامش عادت کرده بودم . مثل قرض دادن ماشین . پاس کردن چک های بی محلش. باز گرداندن چیزهایی که از دست می داد .عذر وبهانه آوردن برای دیگران وقتی کارهارا اشتباه انجام می داد و میزبان مهمانی های او بودن فکر می کردم با مهربان بودن و کمک کردن به او همه چیز درست می شود .
برنامه ی نارانان و اعضای گروه بودند که چشم مرا به روی اطرافم باز کردند وقتی یاد گرفتم با حمایت نا سالم از معتاد م کارهایی را انجام می دادم که او مسوول انجام شان بود .احساس بسیار خوبی پیدا کردم .
باید تغییر می کردم و آرام آرام تغییرات اتفاق افتاد . همه چیز های گرانبها در خانه را از دسترس او خارج کردم و
از جمله دسته چک ها کارت های اعتباری سوییچ ماشین . ومطمن شدم که همه چیز را در محل امنی قرار دارد .
از عذر بهانه و دروغ گفتن برای سر پوش گذاشتن روی اشتباهاتش دست برداشتم .
"مراقبه ی روزانه " من از نیروی برترم می خواهم مرا راهنمایی کند تا بتوانم فرق بین کمک کردن و حمایت نا سالم را تشخیص دهم به من کمک کند تا بیش از آن که کاری کنم که به حمایت نا سالم منجر شود و برایم پشیمانی بیاورد به آن فکر کرده و از انجام آن خوداری کنم امروز در جلسات نا رانان منبع بی حد و اندازه از راهنمایی و هدایت را پیدا کرده ام
من با درک مفاهیمی مثل وابستگی متقابل رها کردن ،حمایت نا سالم و انکار در خود و معتادم به رشد می رسم
.... روز هشتم...................................................................................حمابت نا سالم
برای من درک معنی حمایت نا سالم بسیار سخت بود. این که بفهمم به جای این که به معتادم کمک کنم تا حالش بهتر شود در واقع داشتم به او کمک می کردم تا به مصرفش ادامه دهد .حمایت نا سالم چیزی بود که من به انجامش عادت کرده بودم . مثل قرض دادن ماشین . پاس کردن چک های بی محلش. باز گرداندن چیزهایی که از دست می داد .عذر وبهانه آوردن برای دیگران وقتی کارهارا اشتباه انجام می داد و میزبان مهمانی های او بودن فکر می کردم با مهربان بودن و کمک کردن به او همه چیز درست می شود .
برنامه ی نارانان و اعضای گروه بودند که چشم مرا به روی اطرافم باز کردند وقتی یاد گرفتم با حمایت نا سالم از معتاد م کارهایی را انجام می دادم که او مسوول انجام شان بود .احساس بسیار خوبی پیدا کردم .
باید تغییر می کردم و آرام آرام تغییرات اتفاق افتاد . همه چیز های گرانبها در خانه را از دسترس او خارج کردم و
از جمله دسته چک ها کارت های اعتباری سوییچ ماشین . ومطمن شدم که همه چیز را در محل امنی قرار دارد .
از عذر بهانه و دروغ گفتن برای سر پوش گذاشتن روی اشتباهاتش دست برداشتم .
"مراقبه ی روزانه " من از نیروی برترم می خواهم مرا راهنمایی کند تا بتوانم فرق بین کمک کردن و حمایت نا سالم را تشخیص دهم به من کمک کند تا بیش از آن که کاری کنم که به حمایت نا سالم منجر شود و برایم پشیمانی بیاورد به آن فکر کرده و از انجام آن خوداری کنم امروز در جلسات نا رانان منبع بی حد و اندازه از راهنمایی و هدایت را پیدا کرده ام
من با درک مفاهیمی مثل وابستگی متقابل رها کردن ،حمایت نا سالم و انکار در خود و معتادم به رشد می رسم
"اندکی صبر سحر نزدیک است"