2014-03-31، 12:12
تقدیم میکنم به آرامش بخش ترین دوستم صبور عزیزم
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
بیاد دار محبان باد پیما را
غرور حسن اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی بکنی عندلیب شیدا را
بخلق و لطف توان صید کرد اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو غیب
که صنع مهر و وفا نیست روی زیبا را
در آسمان نه عجب گر بگفته حافظ
سماع زهره برقص آورد مسیحا را
صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
که سر به کوه و بیابان تو داده ای ما را
چو با حبیب نشینی و باده پیمایی
بیاد دار محبان باد پیما را
غرور حسن اجازت مگر نداد ای گل
که پرسشی بکنی عندلیب شیدا را
بخلق و لطف توان صید کرد اهل نظر
به بند و دام نگیرند مرغ دانا را
ندانم از چه سبب رنگ آشنایی نیست
سهی قدان سیه چشم ماه سیما را
جز این قدر نتوان گفت در جمال تو غیب
که صنع مهر و وفا نیست روی زیبا را
در آسمان نه عجب گر بگفته حافظ
سماع زهره برقص آورد مسیحا را
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم