2014-04-03، 02:00
..........روز چهاردهم ...............................................................................................عشق.
من همیشه فکر می کردم مادر مهربانی هستم .به فرزندانم هرچه می خواستند می دادم .واغلب براب آنها خود را قربانی می کردم زیرا می خواستم چیز هایی را که من در گذشته نداشته ام .داشته باشند هم چنین باور داشتم به آن اندازه که استحقاقش را دارم .عشق مراقبت توجه دریافت نمی کنم . وقتی متوجه شدم یکی از بچه هایم معتاد است وارد نارانان شدم .بعد از آن که فهمیدم نحوه ی محبت من تا چه حد آن ه را از رشد باز داشته است .
شروع کردم تا عشق را از دور نمایی عاقلانه تر و مسوولانه تر درک کنم با عشق ورزیدن به پسر معتادم قدرت پیدا کردم تا او را -زمانی که زندگی اش را در معرض خطر و کاملاتحت کنترل اعتیادش بود - به رفتن به یک برنامه ی بهبودی تشویق کنم امروز او به خاطر کاری که کردهام از من سپاس گزار است او به جلساتnaمی رود واز آزادی خود برای انتخاب کردن استفاده می کند بدون آن که من تلاشی برای کنترل زندگی اش داشته باشم .
من به کار بهبودی خود ادامه می دهم و یاد گرفته ام که از خود مراقبت کنم وراه تازه ای برای زندگی پیدا کرده ام .خود را بیشتر دوست دارمو تلاش می کنم تا عزت نفسم را با قاطعیت .درک خونسردی و لذت بردن روزانه از زندگی بهبود بخشم من یاد گرفتم که زندگی کنم و بگذارم تا زندگی کنند و اکنون آرامش بیشتری در زندگی ام تجربه می کنم .
مراقبه ی روزانه :: امروز اهمیت عشق معقولانه را می دانم من با دوست داشتن خودم در عشق ورزیدن به دیگران توانا تر می شوم درست است هر آن چه که می خواهم ندارم اما امروز می دانم هر چه نیاز من است با عشق ورزیدن بدون چشم داشت .بیشتر از آن چه می دهم دریافت می کنم
من همیشه فکر می کردم مادر مهربانی هستم .به فرزندانم هرچه می خواستند می دادم .واغلب براب آنها خود را قربانی می کردم زیرا می خواستم چیز هایی را که من در گذشته نداشته ام .داشته باشند هم چنین باور داشتم به آن اندازه که استحقاقش را دارم .عشق مراقبت توجه دریافت نمی کنم . وقتی متوجه شدم یکی از بچه هایم معتاد است وارد نارانان شدم .بعد از آن که فهمیدم نحوه ی محبت من تا چه حد آن ه را از رشد باز داشته است .
شروع کردم تا عشق را از دور نمایی عاقلانه تر و مسوولانه تر درک کنم با عشق ورزیدن به پسر معتادم قدرت پیدا کردم تا او را -زمانی که زندگی اش را در معرض خطر و کاملاتحت کنترل اعتیادش بود - به رفتن به یک برنامه ی بهبودی تشویق کنم امروز او به خاطر کاری که کردهام از من سپاس گزار است او به جلساتnaمی رود واز آزادی خود برای انتخاب کردن استفاده می کند بدون آن که من تلاشی برای کنترل زندگی اش داشته باشم .
من به کار بهبودی خود ادامه می دهم و یاد گرفته ام که از خود مراقبت کنم وراه تازه ای برای زندگی پیدا کرده ام .خود را بیشتر دوست دارمو تلاش می کنم تا عزت نفسم را با قاطعیت .درک خونسردی و لذت بردن روزانه از زندگی بهبود بخشم من یاد گرفتم که زندگی کنم و بگذارم تا زندگی کنند و اکنون آرامش بیشتری در زندگی ام تجربه می کنم .
مراقبه ی روزانه :: امروز اهمیت عشق معقولانه را می دانم من با دوست داشتن خودم در عشق ورزیدن به دیگران توانا تر می شوم درست است هر آن چه که می خواهم ندارم اما امروز می دانم هر چه نیاز من است با عشق ورزیدن بدون چشم داشت .بیشتر از آن چه می دهم دریافت می کنم
"اندکی صبر سحر نزدیک است"