2014-04-08، 03:04
نه سعی میکردم از آنها پنهان بماند اما پدرم متوجه شد و طبق معمول با تحقیر و ترساندن و نصیحت و مقایسه کردن با این و آن جلوی کارم را بگیرد و در آخرین پیامش گفت مثل فلانی زن و مادر و خواهرانت را هم پای قمار میدهی و من فقط گوش کردم و در همان حال گفتم خودم بلدم کاری برای خودم انجام دهم منکه قمارباز نیستم. وقتی هم ازدواج کردم همسرم متوجه نبود و منهم چیزی به او نگفتم فقط یکسال دور دوستان همبازی را خط کشیدم و هیچ ارتباطی با قمار و دوستان همبازی نداشتم و وقتی وارد دوران انقلاب شدم خیلی از کلوپها و قمارخانه ها را تعطیل کردند و من فقط خانه ای خریداری کردم و سپس باغی در رودهن خریدم و قمار راه می انداختم که عاقبت پای قمار گذاشتم و با کلی اعتیاد دیگر تواننایی بازی را از دست دادم. تا عاقبت وارد برنامه خودیاری شدم و به این بازی ها خاتمه دادم.