2014-04-08، 03:21
شدم و قصد داشتیم ازدواج کنیم و در همان موقع هم با پسری همسن و سال دوست بودم و این دوست چون اوضاع مالی خوبی داشت و با من در بازیها همدست و شریک بود و من طی چند ماه مبلغ زیادی به او بدهکار بودم و امکان پس دادن قرضش را هم نداشتم، عاقبت از روی ناچاری خودم را کنار کشیدم و این دو دوست بعدها باهم ازدواج کردند و من در آن موقع بخاطر این خودم را کنار کشیدم که به او بدهکار شدم و زبانم کوتاه بود. در جریان قماربازی و شرطبندی خیلی چیزها را می بازیم که خودمان در آنموقع متوجه نمیشویم چه چیزهایی بوده است . من بی وفایی و خیانت کردم و به عهد و پیمان وقفا نکردم خلاف کردم و ضدقانونی رفتار کردم و زندگی خودم و خانواده ام را باختم و قابلیت یک پدر و همسر را از دست دادم.