2014-04-09، 11:02
زنده ام به عشق مردن...
شبگرد شد, وقتی شنید سایه اش را با تیر می زنند...
هی روزگار!
رفیق آدم مثل پایه های تخت میمونه! اگه زیرتو خالی کنه کمرتو میشکونه!
بلند ترین شاخه درخت، یک واژه را می فهمد، و آن هم تنهائیست...
شبگرد شد, وقتی شنید سایه اش را با تیر می زنند...
هی روزگار!
رفیق آدم مثل پایه های تخت میمونه! اگه زیرتو خالی کنه کمرتو میشکونه!
بلند ترین شاخه درخت، یک واژه را می فهمد، و آن هم تنهائیست...
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست