2013-11-04، 01:09
زمانی که متوجه شدم اختیار مصرف مواد ازدستم خارح شده وقتی که دست به هر کاری زدم با شکست رو برو شدم هر کاری برای رفع و رجوع ان می کردم بدتر می شد دروغ میم گفتم انکار می کردم بازهم بدتر می شد .
هیج وقت امید نداشتم از این دام بیرون بیام تمام ارتباطات من قطع شد .
تنهای گریبانم را می گرفت و مسرفم بیشتر می شد تمام نقشهایم نقش بر اب می شد در نتیجه دوباره احساس تنهایی می کردم منزوی می شدم . امروز با کار کرد قدمها و انتقال انها که خود را با ادم های عادی مقایسته می کردم متوجه شدم که اعتیاد جزیی از مشکل منشد ه درد خماری را به جان می خریدم و سعی می کردم اعتعیاد را انکار کنم یا با ان کنار بیایم در بهبودی هنگامی که فهمیدم تمام مشکلات از روز بیماری اعتیاد است نه بخاطر مصرف مواد نه بخاطر رفتارم سعی کردم ان ارا اصلاح کنم .
هیج وقت امید نداشتم از این دام بیرون بیام تمام ارتباطات من قطع شد .
تنهای گریبانم را می گرفت و مسرفم بیشتر می شد تمام نقشهایم نقش بر اب می شد در نتیجه دوباره احساس تنهایی می کردم منزوی می شدم . امروز با کار کرد قدمها و انتقال انها که خود را با ادم های عادی مقایسته می کردم متوجه شدم که اعتیاد جزیی از مشکل منشد ه درد خماری را به جان می خریدم و سعی می کردم اعتعیاد را انکار کنم یا با ان کنار بیایم در بهبودی هنگامی که فهمیدم تمام مشکلات از روز بیماری اعتیاد است نه بخاطر مصرف مواد نه بخاطر رفتارم سعی کردم ان ارا اصلاح کنم .
تالار گفتمان انجمن بانیان بهبودی