2014-05-14، 08:06
تجربه ها و تصورات..بله تجربها من چون همش از روي خودمحوري عمل ميکردم و خودم را فقط ميديم امروزم هنوز روي من کار ميکند واجازه نميده بتونم از روي منطق عمل کنم چون هنوزم کنترل وقضاوت دارم وهر اتفاقي که برايم مي افتد از روي عقايدکهنه وقديمي عمل ميکنم چون تصورات من از تجربهاي من جداي ندارد. تصورات باطل يعني انحراف فکري روياي بودن کنترل کردن و قضاوت کردن در مورد چيزي که هنوز معلوم نيس اتفاق بيفتد. گذشته ما همش در رنجشهاي من خلاصه ميشد چون ثبات فکراني وعقلاني نداشتم همه رو مقصر ميدونستم خدا برا من فقط وقتي بود که کارم گير بود نيروي برتر من بيماري من بود افکار بحران ساز امروزم هنوز ترس از شناخت نيروي برتر دارم..
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق