2014-06-21، 07:25
جام شراب عشق کو تا که به می وضو کنم
پشت کنم به عالمی جانب دوست رو کنم
ای تو همه نیاز من، قبله ی من نماز من
نیست میسرم که با غیر تو گفتگو کنم
گر همه خرمی رسد بی تو و بی حضور تو
بگذرم از نشاط دل با غم عشق خو کنم
ماه صیام و روزه ام روزه ز هرچه غیر او
روزه گشاست یار من، روی به سوی او کنم
زاهد شهر گر کند منع شراب گو بیا
تا که به کیمیای می جان تو شستشو کنم
قطره ای از شراب جان گر برسد به جام دل
کشتی باده آورم در خم و در سبو کنم
آتش گنج و عشق تو شادی هر دو عالمم
چیست گرانبهاتر از دوست که آرزو کنم
دکتر مهدیه الهی قمشه ای
پشت کنم به عالمی جانب دوست رو کنم
ای تو همه نیاز من، قبله ی من نماز من
نیست میسرم که با غیر تو گفتگو کنم
گر همه خرمی رسد بی تو و بی حضور تو
بگذرم از نشاط دل با غم عشق خو کنم
ماه صیام و روزه ام روزه ز هرچه غیر او
روزه گشاست یار من، روی به سوی او کنم
زاهد شهر گر کند منع شراب گو بیا
تا که به کیمیای می جان تو شستشو کنم
قطره ای از شراب جان گر برسد به جام دل
کشتی باده آورم در خم و در سبو کنم
آتش گنج و عشق تو شادی هر دو عالمم
چیست گرانبهاتر از دوست که آرزو کنم
دکتر مهدیه الهی قمشه ای