2014-06-27، 07:32
آمده ام تا در سايه مهد تو خستگي را از خود برهانم وکوله بار سنگين گناهانم را بر زمين بگذارم.
از پشت کوههاي آرزوهاي طولاني از آنسوي درياهاي غرور وخود خواهي آمده ام تا سر در آستانه
پر عظمت تو بگذارم وهاي هاي بگريم...آمده ام تا دستهاي مرا بگيري و با مرواريدهاي با جامهاي
خالي نياز با کفشهاي اميد آمده ام تا مرا ببخشايي و گل آرامش را در دل بپرورانم و اطمينان درو کنم
ونماز عشق بخوانم.......بيا تا لبريز شوم......
هرگز توان خود را در تغییر دادن خویش دست کم نگیر