2014-07-09، 04:10
کارهای گذشته من همیشه از سر اجبار بوده و رفتارهایم اجباری و احساسات وحس لذت طلبی من را مجبور به خیلی از کارها می کرد .و به علت عدم شناخت کافی و درست از نیروی برترم ترس دارم .انسانم و انسان از ناشناخته ها همیشه می ترسد و یکی هم ترس از تغییر است که دست در دست هم داده اند که مانع ارتباط من با خداوند شود .به علت بد معرفی کردن خداوند از کودکی به من باعث ترس شدیدی از خداوند در وجود من شده بود .وهمیشه بر این باور بود که خداوند با من دیگر کاری ندارد و فراموش کرده به خاطر رفتارهای بدم که داشته ام .هیچ گاه صفات خداوند را که بسیار مهربان ستار توانا و مخلوقات خود را در حد بی نهایت دوست دارد را من نمی دانستم و همین باعث شده بود که فاصله های ما زیاد شود
"اندکی صبر سحر نزدیک است"