هدف از کار کردن قدم ها یادگرفتن اصول جدید و تازه ای است که همه ی مردم دنیا آنها را قبول دارند و جهت کمک به همدیگر از آنها استفاده می کنند که از آنها دور بودیم و اصول ضد ارزشی را دنبال می کردیم. ما می خواهیم اصول ارزشی را یاد بگیریم تا با آنها زندگی کنیم، که این اصول در قدم ها پیدا میشوند.
صداقت: که نقطه مقابل غرور است. چیزی که باعث میشد ما خودمان را قبول نداشته باشیم. چیزی که همیشه می خواستیم خودمان را غیر از آنچه که بودیم نشان دهیم. ما مصرف می کردیم، معتاد بودیم اما انکار می کردیم و تا زمانی که انکار کنیم و دروغ بگوییم باید مصرف کنیم. ما امروز می خواهیم تغییر کنیم که شاه کلید این تغییر صداقت با دیگران و در مرحله ی اول صداقت با خودمان است که با اولین اقرار به اعتیاد ضربه ای به پیکر نا صادقی وارد می کنیم.
روشن بینی: یعنی دید باز. یعنی باز گذاشتن دریچه ی افکار، یعنی دست از دید تونلی برداشتن و همین که فهمیده ایم که بدون مواد هم می شود زندگی کرد. یعنی همین که فهمیده ایم زندگی به روش دیگری هم وجود دارد. همینکه به جلسه می آییم و قدم کار می کنیم و از دیگران کمک می گیریم.
تمایل: که میل به انجام کاری است. ما بدون داشتن تمایل کاری را شروع نمی کنیم. ما تا تمایل به انجام کاری نداشته باشیم کسی نمی تواند ما را مجبور به انجام آن کار کند. ما امروز تمایل خودمان را با آمدن به جلسه، تماس با راهنما و دوستان بهبودی و قبول اصول روحانی برنامه نشان می دهیم.
فروتنی: که در واقع افتادگی و قبول دیگران است. ما تا فروتن نباشیم نمی توانیم اصول و برنامه ای را بعنوان راه حل قبول کنیم. چون ما بعنوان معتاد آدم های خود محوری هستیم و لازمه ی فروتنی دست برداشتن از خود محوری و اراده ی خودمان است. ما همیشه فکر می کردیم که از همه بهتر می فهمیم و بهترین فکر، فکر ما است. اما امروز با فروتنی دست از این خودمحوری بر می داریم و دست کمک بسوی دیگران دراز می کنیم.
پذیرش: که در واقع مفهومی بالاتر از قبول کردن دارد و در واقع اقراری قلبی است. ما برای آگاهی از بیماری اعتیاد و قبول خودمان بعنوان یک بیمار اعتیادی، لازم است که اقرار و قبول خود را از مرحله ی لفظی به مرحله ی پذیرش قلبی ارتقاء دهیم.
صداقت: که نقطه مقابل غرور است. چیزی که باعث میشد ما خودمان را قبول نداشته باشیم. چیزی که همیشه می خواستیم خودمان را غیر از آنچه که بودیم نشان دهیم. ما مصرف می کردیم، معتاد بودیم اما انکار می کردیم و تا زمانی که انکار کنیم و دروغ بگوییم باید مصرف کنیم. ما امروز می خواهیم تغییر کنیم که شاه کلید این تغییر صداقت با دیگران و در مرحله ی اول صداقت با خودمان است که با اولین اقرار به اعتیاد ضربه ای به پیکر نا صادقی وارد می کنیم.
روشن بینی: یعنی دید باز. یعنی باز گذاشتن دریچه ی افکار، یعنی دست از دید تونلی برداشتن و همین که فهمیده ایم که بدون مواد هم می شود زندگی کرد. یعنی همین که فهمیده ایم زندگی به روش دیگری هم وجود دارد. همینکه به جلسه می آییم و قدم کار می کنیم و از دیگران کمک می گیریم.
تمایل: که میل به انجام کاری است. ما بدون داشتن تمایل کاری را شروع نمی کنیم. ما تا تمایل به انجام کاری نداشته باشیم کسی نمی تواند ما را مجبور به انجام آن کار کند. ما امروز تمایل خودمان را با آمدن به جلسه، تماس با راهنما و دوستان بهبودی و قبول اصول روحانی برنامه نشان می دهیم.
فروتنی: که در واقع افتادگی و قبول دیگران است. ما تا فروتن نباشیم نمی توانیم اصول و برنامه ای را بعنوان راه حل قبول کنیم. چون ما بعنوان معتاد آدم های خود محوری هستیم و لازمه ی فروتنی دست برداشتن از خود محوری و اراده ی خودمان است. ما همیشه فکر می کردیم که از همه بهتر می فهمیم و بهترین فکر، فکر ما است. اما امروز با فروتنی دست از این خودمحوری بر می داریم و دست کمک بسوی دیگران دراز می کنیم.
پذیرش: که در واقع مفهومی بالاتر از قبول کردن دارد و در واقع اقراری قلبی است. ما برای آگاهی از بیماری اعتیاد و قبول خودمان بعنوان یک بیمار اعتیادی، لازم است که اقرار و قبول خود را از مرحله ی لفظی به مرحله ی پذیرش قلبی ارتقاء دهیم.
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه