2014-08-18، 12:34
در این اتاق ساکت تاریک هرگاه،
من نگاه تو را شعر می کنمنوری،
به تاروپود ِهوا،
رنگ می زنداز تاج ِآفتاب خدا،
زرنگارتر!
در این اتاق دلگیروقتی که من لبالب این صبر تلخ رابا یاد وعده های تو،
سر می کشم ،
صبوردانم،
که در جهان نفشانده ست دست ِعشقدر کام کس،
شرابی ازین خوشگوارترای خفته برپرند ،
سبکبال ،
بی خیالدر این اتاق درهمدستی ،
تمام خواهش،
قلبی،
تمام عشقچشمی تمام شوق تماشاشبهای انتظار تو را صبح می کنندتا پر کشند سوی تو و بوسه های توهر روز ،
از نسیم سحر بی قرارتر دیوانگی ست ،
دانم،
دیوانگی،
که بختاز سوی تو،
نوید امیدی نمی دهددر این اتاق غمگینامامن،
هرنفس به مهر تو امیدوارتریک روزبی گمانخواهد رسد دمی که بر آیم بر آسمانکای آفریدگاردر این اتاق کوچکدر این دل شکسته ی نااستوار،
آهعشقی ست از بنای جهان استوارتر!
من نگاه تو را شعر می کنمنوری،
به تاروپود ِهوا،
رنگ می زنداز تاج ِآفتاب خدا،
زرنگارتر!
در این اتاق دلگیروقتی که من لبالب این صبر تلخ رابا یاد وعده های تو،
سر می کشم ،
صبوردانم،
که در جهان نفشانده ست دست ِعشقدر کام کس،
شرابی ازین خوشگوارترای خفته برپرند ،
سبکبال ،
بی خیالدر این اتاق درهمدستی ،
تمام خواهش،
قلبی،
تمام عشقچشمی تمام شوق تماشاشبهای انتظار تو را صبح می کنندتا پر کشند سوی تو و بوسه های توهر روز ،
از نسیم سحر بی قرارتر دیوانگی ست ،
دانم،
دیوانگی،
که بختاز سوی تو،
نوید امیدی نمی دهددر این اتاق غمگینامامن،
هرنفس به مهر تو امیدوارتریک روزبی گمانخواهد رسد دمی که بر آیم بر آسمانکای آفریدگاردر این اتاق کوچکدر این دل شکسته ی نااستوار،
آهعشقی ست از بنای جهان استوارتر!
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم