2014-08-19، 08:25
دلت هر موقع تنگ شد خبرم کن ، دوباره دستاتو تاج سرم کن شنیدم گفتی که تو رو ببخشم ، هنوز تو آسمونت میدرخشم میگن شبهای غربت خیلی سخته ، هواش سنگینه و بهت نساختهشنیدم خیلی تو غربت عزیزی ، ولی میگن هنوزم اشک میریزی ولی میگن هنوزم اشک میریزی ...دلت هر موقع تنگ شد خبرم کن ، دوباره دستاتو تاج سرم کن شب ها هر شب باید بیای تو خوابم ، بشینی پیش این دل خرابم نفهمم که دوباره گریه کردی ، به جونت خواب دیدم که بر میگردی به جونت خواب دیدم که بر میگردی ...دلت هر موقع تنگ شد خبرم کن ، دوباره دستاتو تاج سرم کن دلت هر موقع تنگ شد خبرم کن ، دوباره دستاتو تاج سرم کن ...
هرگز توان خود را در تغییر دادن خویش دست کم نگیر