2013-10-11، 03:38
برداشت قدم۲
یادم میاد من همیشه هر فکری به سرم میزد انجام میدادم وبعد متوجه میشدم که خراب کاری کردم تازه میگشتم چند نفر را پیدا کنم تاشاید اثرات بد ان کار را از بین ببرند که نتیجه ان بجز دردسر وخود ازاری چیز دیگه ای نبود وقتی تو فرایند قدم قرار گرفتم متوجه شدم تمام این کارها ناشی از تعصب من بوده که به ان صورت عمل میکردم من بارها از خودم سوال میکردم که ادمهایی که .... به خودشون میبندند وضامن را میکشن واول خودشون را نابود میکنن وبعد دیگران را چه فکری میکنن که این کار را انجام میدهند بعد متوجه شدم همه ناشی از تعصب است من فکر میکردم بهترین فکر دنیا تو کله منه وهیچ کس چیزی نمیدونه ومن از همه بهتر میدونم به همین دلیل من هم با مصرف مواد ورفتار ضد اجتماعی داشتم بصورت روزانه چاشنی .... را میکشیدم واول خودم را از بین میبردم بعد اطرافیانم را ازبین میبردم. میگن در یک جزیره افراد ساکن از یک نوع مبمون که خیلی بازی گوش وکنجکاو هست برای تغذیه شکار میکنن برای این کار نارگیل را خالی میکنند ودو سوراخ در دو طرف نارگیل یکی کوچک یکی بزرگ ایجاد میکنند وانها را با طناب از طرف سوراخ کوچکتر به درخت اویزان میکنند ومقداری سنگ ریزه داخل نارگیل قرار میدهند میمون دستش را داخل نارگیل میکنه وسنگ ریزه ها را در مشت میگیره وچون دستش مشت شده از تو نارگیل در نمیاد خودش را انقدر باین طرف وانطرف میکوبه که از حال میره وساکنین اورا شکار میکنند جالب اینجاست که اهالی فقط به اندازه نیاز شکار میکنند ومابقی را ازاد میکنند ولی روز بعد همانها که روز قبل ازاد شده بودند همان کار را انجام میدهند در واقع واقعیت زندگی قبل من هم همین بود تکرار یک اشتباه وانتظار نتیجه متفاوت یعنی دیوانگیه مطلق . امروز متوجه شده ام که بهترین کار این است برای انجام هر کاری بااهل فن همان کار مشورت کنم همه جوانب را در نظر بگیرم بعد اگر صلاح بود انجام بدم بارعایت اصل مشورت درصد اشتباهاتم خیلی کم شده وضرر نکردم.
یادم میاد من همیشه هر فکری به سرم میزد انجام میدادم وبعد متوجه میشدم که خراب کاری کردم تازه میگشتم چند نفر را پیدا کنم تاشاید اثرات بد ان کار را از بین ببرند که نتیجه ان بجز دردسر وخود ازاری چیز دیگه ای نبود وقتی تو فرایند قدم قرار گرفتم متوجه شدم تمام این کارها ناشی از تعصب من بوده که به ان صورت عمل میکردم من بارها از خودم سوال میکردم که ادمهایی که .... به خودشون میبندند وضامن را میکشن واول خودشون را نابود میکنن وبعد دیگران را چه فکری میکنن که این کار را انجام میدهند بعد متوجه شدم همه ناشی از تعصب است من فکر میکردم بهترین فکر دنیا تو کله منه وهیچ کس چیزی نمیدونه ومن از همه بهتر میدونم به همین دلیل من هم با مصرف مواد ورفتار ضد اجتماعی داشتم بصورت روزانه چاشنی .... را میکشیدم واول خودم را از بین میبردم بعد اطرافیانم را ازبین میبردم. میگن در یک جزیره افراد ساکن از یک نوع مبمون که خیلی بازی گوش وکنجکاو هست برای تغذیه شکار میکنن برای این کار نارگیل را خالی میکنند ودو سوراخ در دو طرف نارگیل یکی کوچک یکی بزرگ ایجاد میکنند وانها را با طناب از طرف سوراخ کوچکتر به درخت اویزان میکنند ومقداری سنگ ریزه داخل نارگیل قرار میدهند میمون دستش را داخل نارگیل میکنه وسنگ ریزه ها را در مشت میگیره وچون دستش مشت شده از تو نارگیل در نمیاد خودش را انقدر باین طرف وانطرف میکوبه که از حال میره وساکنین اورا شکار میکنند جالب اینجاست که اهالی فقط به اندازه نیاز شکار میکنند ومابقی را ازاد میکنند ولی روز بعد همانها که روز قبل ازاد شده بودند همان کار را انجام میدهند در واقع واقعیت زندگی قبل من هم همین بود تکرار یک اشتباه وانتظار نتیجه متفاوت یعنی دیوانگیه مطلق . امروز متوجه شده ام که بهترین کار این است برای انجام هر کاری بااهل فن همان کار مشورت کنم همه جوانب را در نظر بگیرم بعد اگر صلاح بود انجام بدم بارعایت اصل مشورت درصد اشتباهاتم خیلی کم شده وضرر نکردم.
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه