2014-08-25، 07:43
تاریخچه 12 قدم
قدم اول: مشکل
درسال ۱۹۳۵ بيل ويلسون يکی ازبنیانگزاران انجمن الکلی های گمنام، شغل خود را به علت اعتياد به الکل بر باد داد. وی به علت اعتياد و مشکلات فراوان مالی در زندگی زناشویی خود نیز به مشکل برخورد کرده بود. در خلال سال های ۱۹۳۴ و۱۹۳۵ میلادی بيل ويلسون به علت مصرف بیش از حد الکل چندين بار در يکی از بيمارستان های نيويورک بستری شد؛ ولی هر بار بعد از مرخص شدن از بیمارستان، وی مجددا مصرف الکل را آغاز می کرد. آخرین باری که بيل ويلسون در این بيمارستان بستری شد پزشک او دکتر سيلک ورد که به علت روش های ابتکاری خود در درمان افراد الکلی شهرت داشت؛ به وی گفت دلیل اینکه نمی تواند به اراده خود نوشیدن مشروبات الکلی را ترک کند، این است که الکلی شده و در حقیقت یک بیمار است و نه یک انسان ضعیف و بی اراده. دکتر سيلک ورد بر اين باور بود که الکلی ها از نوعی وسوسه فكری و ویارجسمانی همراه با آلرژی یا حساسيت به الکل رنج می برند و همين امر باعث می شود تا آنها با نوشيدن کمترین میزان از نوشیدنی های الکلی کنترل خود را از دست داده و بی اختیار به خوردن آن ادامه می دهند. برای رهایی از اين وضعيت الکلی ها بايد کاملا از نوشيدن مشروبات الکلی پرهیز کنند. با شنیدن این اطلاعات برای اولین بار، بيل ويلسون متوجه شد که چرا باوجود تلاش هایی که می کند نمی تواند جلوی زياده روی خود در نوشیدن مشروب را گرفته و یا آن را کناربگذارد. پس از مرخص شدن از بيمارستان، بیل با دانش جدیدی که از وضعیت خود دریافت کرده بود توانست برای مدت يک ماه از مصرف الکل خودداری کند؛ اما پس از این مدت مجددا مصرف الکل را از سرگرفت. به این دلیل که اگرچه در آن زمان وی از ماهيت بیماری که از آن رنج می برد مطلع شده بود، اما هنوز نمی دانست که راه حل بهبودی از این بیماری چیست. پی بردن به ماهيت اعتياد که در حقیقت نوعی بیماری به حساب می آید و نه یک ضعف اخلاقی، در واقع زیربنای قدم اول در تمام برنامه های 12 قدمی است.
قدم دوم: راه حل
در سال ۱۹۳۴ يک الکلی مزمن ديگر به نام ابی تاچر که از دوستان قديمی بيل بود، به ديدن وی رفت برخلاف انتظار بيل، دوست دائم الخمرش اين بار پاک وهوشيار بود و نشانه ای از مستی در وی ديده نمی شد. بيل از وی پرسيد چگونه توانسته است مشروب را کنار بگذارد و ابی در پاسخ گفت “من مذهب را پیدا کردم.” گرچه بيل نمی توانست باور کند که خداوند ممكن است به دوست الکلی وی کمک کند تا مصرف مشروب را قطع کند؛ اما بعد ها درباره ديدارش با ابی که در واقع با رساندن پیام بهبودی، نخستين راهنمای وی بود اين گونه نوشت: “دوست من پيشنهادی را مطرح کرد که در آن زمان به نظرم خيلی جالب و تازه آمد. وی گفت: چرا تو خود مفهوم خدا را برای خودت انتخاب نمی کنی؟ این سخن تاثیر عمیقی در من گذاشت و کوه یخ هوشمندی مرا که سال های دراز در سایه آن زندگی کرده و لرزیده بودم آب کرد و من بالاخره قدم به زیر آفتاب گذاشتم.” موضوع انتخاب يك نيروی برتر برای خود، بعد ها در قدم دوم برنامه های 12 قدمی جای گرفت. همین موضوع نشان می دهد که برنامه های 12 قدمی به جای اينکه ماهيت مذهبی داشته باشند حالت روحانی دارند.
بيل پس از ملاقات با دوستش باز هم به مصرف الکل ادامه داد تا اينکه بار ديگر در بيمارستان بستری شد، اما اين آخرين باری بود که کار بيل به بيمارستان کشیده می شد. بيل در حالی که روی تخت بيمارستان دراز کشيده بود و با حالتی کابوس مانند به سرنوشت تلخ خود که یا مرگ یا دیوانگی بود فکر می کرد؛ با گریه گفت: ” اگر خدایی در کار باشد من آن را باور کرده و به آن تکیه خواهم کرد. پس خدايا به من کمک کن.” پس از اين بود که وی “تجربه روحانی” خود را آغاز کرد و ناگهان وجود انکارناپذير خداوند را در زندگی خود احساس کرد. بیل به آخر خط مشروب خواری اش رسیده بود و به همین علت به این واقعیت تن در داد که هیچ گونه کنترل و قدرتی درمقابل بیماری خود نداشته و برای رهایی از چنگ اعتياد به الكل به کمک نیرویی برتر از خود نیاز دارد. این پذیرش و اقرار صادقانه همراه با فروتنی برای درخواست کمک از خداوند راه حل جدیدی برای نجات از اعتیاد به الکل در اختیار وی گذاشته بود. همین موضوع، امروزه اساس قدم دوم در تمامی برنامه های 12 قدمی به محسوب می شود. اگر از بیماری مزمن اعتیاد در عذاب هستید و تمام تلاش های شما برای ترک اعتیاد و بهبودی از آن بی ثمر بوده است، باید بدانید که به تنهایی راه به جایی نمی برید و تنها یک نیروی برتر است که می تواند به شما قدرت مقابله با وسوسه مصرف، و بهبودی از بیماری اعتیاد را بدهد.
پیام رسانی
بیل پس از تجربه این معجزه در زندگی یعنی قطع وسوسه و نیاز به نوشیدن مشروبات الکلی، تصمیم گرفت تا به سایر الکلی های در عذاب کمک کند و همین تصمیم باعث شد تا بذر انجمن الکلی های گمنام کاشته شود. تا چند ماه پس از آن بیل موفق به هوشیار کردن هیچ معتادی نشده بود. وی نهایتا متوجه شد که نمی تواند با مجبور کردن الکلی های به یافتن خداوند، باعث هوشیار ماندن آنان شود. در این حین دکتر سیلک ورد به بیل توصیه کرد که ابتدا ماهیت بیماری الکلیسم را برای معتادان الکلی مشخص کرده و به آنها یادآوری کن این وسوسه و بیماریشان است که باعث می شود تا سرحد جنون یا مرگ به مصرف الکل بپردازند. در صورتی که معتادان به الکل متوجه این واقعیت شده و آن را بپذیرند، احتمال بیشتری وجود دارد که به بهبودی تمایل پیدا کرده و برای یافتن راه حل مشکلشان به یک نیروی برتر تکیه کنند. به این ترتیب بود که تجربۀ بیل در زمینه چگونگی رساندن پیام بهبودی به دیگران آغاز شد و بر پایه همین روش است که امروزه میلیون ها نفر از الکلی ها در سراسر جهان درحال بهبودی هستند.
تولد انجمن الکلی های گمنام
چند ماه بعد، زمانی که بیل برای یک سفر تجاری به شهر اکرون در اوهایو رفته بود و با مشکلی دركار خود روبرو شده بود دچار وسوسه نوشیدن مشروبات الکلی شد. وی سریعا متوجه شد که اگر می خواهد از مصرف الکل اجتناب کرده و پاکی خود را حفظ کند باید با یک الکلی دیگر صحبت کند. بیل با مسئولین بیمارستان محلی تماس گرفت تا آنها یک فرد الکلی را به وی معرفی کنند و به همین طریق با دکتر باب اسمیت آشنا شد. طولی نکشید که آنها با یکدیگر ملاقات کردند اما در ابتدا دکتر باب علاقه چندانی به شنیدن حرف های بیل نداشت. پس از اندکی گفتگو دکتر باب شدیدا تحت تاثیر دانش و آگاهی بیل درباره بیماری الکلیسم و تمایل وی به بازگو کردن تجربیاتش درباره تلاش های بی ثمر برای قطع مصرف مشروب قرار گرفت. به همین دلیل او نیز تصمیم گرفت که به نیروی برتر خود رجوع کرده و به همین روش توانست نوشیدن مشروب را به طور کلی کنار بگذارد. این اتفاق در ۱۰ ژوئن سال ۱۹۳۵ میلادی رخ داد که از این روز به عنوان روز تولد انجمن الکلی های گمنام یاد می شود.
بوجود آمدن 12 قدم
از این روز به بعد بود که بیل و دکتر باب تلاش کردند تا برای کمک به الکلی های مزمن یک برنامه ساده تهیه کنند؛ برنامه ای که با اجرای آن الکلی ها به این نتیجه برسند که تنها با تكيه به قدرت و اراده شخصی خود نمی توانند بر مشکل اعتياد غلبه پیدا کنند. به عقیده آنها کسانی که الکلی می شوند، افرادی گناهکار و یا ضعیف و بی اراده نیستند بلکه بیمارانی هستند که در هنگام مواجهه با الکل، سلامت عقل خود را از دست داده و قدرت تصمیم گیری و کنترل میزان مصرف الکل را از دست می دهند. کسانی که از الکلیسم رنج می برند خودشان نمی توانند بر الکل غلبه کنند و برای اینکه از نوشیدن مشروب دست برداشته و هوشیاری خود را به دست آورند؛ باید از کمک یک نیروی برتر برخوردار شوند. آنها با الکلی هایی که در بیمارستان ها بستری بودند؛ درباره حقایق و واقعیت های مربوط به بیماری شان صحبت کردند. سپس از آن ها می پرسیدند که آیا حاضر به پذیرش این هستند که قدرت کنترل مشروب خواری خود را دارند یا خیر. بعد از این مرحله، از الکلی ها می خواستند تا با نیایش یک نیروی برتر، از وی بخواهند تا سلامت عقل را به آنها بازگرداند. اعتراف فرد الکلی به ناتوان بودن در کنترل و یا قطع مشروب خواری ، باعث می شد تا وی در تلاش هايش برای مقابله با این بیماری كاملا شكست بخورد. درست از همين لحظه است که وی آمادگی لازم برای رجوع به یک نیروی برتر را یافته و می تواند از بیماری اعتیاد خود بهبود پیدا کند.
از این روز به بعد بود که بیل و دکتر باب تلاش کردند تا برای کمک به الکلی های مزمن یک برنامه ساده تهیه کنند؛ برنامه ای که با اجرای آن الکلی ها به این نتیجه برسند که تنها با تكيه به قدرت و اراده شخصی خود نمی توانند بر مشکل اعتياد غلبه پیدا کنند. به عقیده آنها کسانی که الکلی می شوند، افرادی گناهکار و یا ضعیف و بی اراده نیستند بلکه بیمارانی هستند که در هنگام مواجهه با الکل، سلامت عقل خود را از دست داده و قدرت تصمیم گیری و کنترل میزان مصرف الکل را از دست می دهند. کسانی که از الکلیسم رنج می برند خودشان نمی توانند بر الکل غلبه کنند و برای اینکه از نوشیدن مشروب دست برداشته و هوشیاری خود را به دست آورند؛ باید از کمک یک نیروی برتر برخوردار شوند. آنها با الکلی هایی که در بیمارستان ها بستری بودند؛ درباره حقایق و واقعیت های مربوط به بیماری شان صحبت کردند. سپس از آن ها می پرسیدند که آیا حاضر به پذیرش این هستند که قدرت کنترل مشروب خواری خود را دارند یا خیر. بعد از این مرحله، از الکلی ها می خواستند تا با نیایش یک نیروی برتر، از وی بخواهند تا سلامت عقل را به آنها بازگرداند. اعتراف فرد الکلی به ناتوان بودن در کنترل و یا قطع مشروب خواری ، باعث می شد تا وی در تلاش هايش برای مقابله با این بیماری كاملا شكست بخورد. درست از همين لحظه است که وی آمادگی لازم برای رجوع به یک نیروی برتر را یافته و می تواند از بیماری اعتیاد خود بهبود پیدا کند.
اقدامات و فعالیت های بیل در شهر اکرون ایالت اوهایو به مشخص شدن دو نکته منجر شد. اولین نکته این که یک فرد الکلی برای قطع مصرف مشروبات الکلی، به همکاری و حمایت یک الکلی دیگر نیاز دارد؛ چرا که مردم عادی و کسانی که خودشان دچار این بیماری نشده اند قادر به درک وسوسه و نیاز یک الکلی به مشروبات الکلی نبوده و نمی توانند وی را حمایت کنند. دومین نکته مساله ای است که در برنامه های 12 قدمی از آن به عنوان شعار: “فقط برای امروز” یاد می شود؛ یعنی اینکه برای بهبودی از بیماری اعتیاد همچون سایر بیماری های مزمن باید به صورت روزانه اقدام به مراقبت و پرهیز نمود. تا زمانی که یک الکلی بتواند با استفاده از ابزار 12 قدم خودش را برای یک روز، و یا حتی یک ساعت پاک نگهدارد می تواند بر وسوسه ی مصرف مجدد غلبه نماید. تصور هوشیاری و پرهیز از الکل برای مدت زمان های بیشتر از این مقدار باعث خواهد شد که فرد مجددا وسوسه شده و در دام مصرف الکل گرفتار گردد.
در سال ۱۹۳۹ بیل با کمک نخستین ۱۰۰ نفر از الکلی هایی که در حال بهبودی بودند ” کتاب بزرگ” الکلی های گمنام را نوشت. در این کتاب الکلی های درحال بهبودی تجربیاتشان در مورد تلاش های بیهوده خود برای قطع نوشیدن الکل، و بعد از آن چگونگی پیدا کردن خدای خودشان و اتکا به آن برای دستیابی به یک راه حل برای بهبودی از این بیماری را بازگو کرده اند. هدف اصلی این کتاب پیام رسانی و کمک به الکلی ها برای یافتن نیرویی برتر از نیروی خودشان و بهبودی از الکلیسم است. در این کتاب بیل ويلسون اصول کلی برنامه 12 قدم را که به صورت ابزارهایی پیشنهادی برای بهبودی از اعتیاد به مشروبات الکلی است؛ تشریح کرده است. وی از گروه آکسفورد که الهام بخش او در نوشتن برنامۀ 12 قدم بوده تجلیل کرده و در سال ۱۹۵۵ درباره این گروه چنین نوشته است: انجمن الکلی های گمنام ایده های خود همچون تهيه ترازنامه شخصي، اعتراف به ضعف های شخصیتي، جبران خسارت های وارد آمده به دیگران و كمك کردن به دیگر الکلی های درحال بهبودی، را از اصول حاکم بر گروه آکسفورد و مستقیماً از افکار و اندیشه های شومیکر رهبر پیشین این گروه در آمریکا و نه جای دیگری اقتباس کرده است. بیل در عین حال از این گروه برای نجات جان خودش نيز قدردانی کرد.
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق