2014-08-31، 07:53
....
تو وقتی که با من قدم می زنی
چرا عشق من حرف کم می زنی
و با حرفهای دو پهلوی خود
تلنگر به پشت دلم می زنی
من از چشم هایم غزل می چکد
تو خود را به آن کوچه خم می زنی
تو ای ساز ناساز چپ کوک من
به هنگامه ی زیر بم می زنی
که شیرین ترین لحظه های مرا
به وقت سکوتت بهم می زنی
.....
.....
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه