2014-09-07، 01:15
هر گا ه اختيار زندگي من به دست يكي از شاخه هاي بيماري اعتياد( وابستگي ) باشد رفتارهاي من از روي اجبار است ولي هرگاه كه مشورت در كارم داشته باشم مي توانم اجبار را از زندگي خودم دور كنم گاهي اوقات چون احساس خطر مي كنم مشورت مي كنم بيشتر وقتها در مورد فكري كه لذت براي من در پي دارد مشورت نمي كنم . وقتي كاري از روي احساس باشد آنجا بدونه در نظر گرفتن پيامدش به آن عمل ميكنم ولي اگر از روي عقل باشد اگر آن كار بد باشد به آن عمل نمي كنم وقتي احساس خطر كنم به پيامدش فكر مي كنم .
وقتي در دام وسوسه باشم رفتار من از روي اجبار است اجبار يعني حكومت بيماري بر روي تمام اعضاء بدن جسمي و روحي.
هرگز توان خود را در تغییر دادن خویش دست کم نگیر