2014-09-30، 07:05
تنها يك برگ مانده بود ...درخت گفت : منتظرت ميمانم !!..برگ گفت : تا بهار حدا حافظ ...
بهار شد ، ولي درخت ميان آنهمه برگ ، دوستش را فراموش كرده بود !!...
بهار شد ، ولي درخت ميان آنهمه برگ ، دوستش را فراموش كرده بود !!...
خدا را دوست دارم ....
*********** ابر را در بيكرانه آسمان ميگرياند ، تا غنچه ي حقيري را روي زمين بخنداند ....