2014-10-04، 05:30
در کنجی از حمام نشسته بود
خیره به قطرات آبی که میریخت روی زمین
فکر میکرد
شاید ...شاید این راه نجاتش دهد
شاید..... شاید به پاسخ سوالهایش برسد
امیدوار بود کار درستی کرده باشد
به دست هایش نگاه کرد
دستهایی که خون از مچش سرازیر بود و با آب کف حمام یکی میشد
با این حال او میدانست زندگی باز ادامه خواهد داشت
حتی اگر او نباشد
به دست هایش نگاه کرد
دستهایی که خون از مچش سرازیر بود و با آب کف حمام یکی میشد
با این حال او میدانست زندگی باز ادامه خواهد داشت
حتی اگر او نباشد
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق