2014-10-09، 04:32
خوب من ! حيف است حال خوبمان را بد کنيم
راه رود جاري احساسمان را سد کنيم
عشق ، در هر حالتي خوب است ، خوب خوب خوب
پس نبايد با "اگر " يا " شايد " آنرا بد کنيم
دل به دريا مي زنم من .... دل به دريا مي زني ؟
تا توکل بر هر آنچه پيش مي آيد کنيم
جاي حسرت خوردن و ماندن ، بيا راهي شويم
پايمان را نذر راه و قسمت مقصد کنيم
مي تواني ، مي توانم ، مي شود : نه ! شک نکن
باورم کن تا " نبايد " را " فقط بايد " کنيم
زندگي جاريست : بسم الله ... از آغاز راه ....
نقطه هاي مشترک را مي شود ممتد کنيم
آخرش روزي بهار خنده هامان مي رسد
پس بيا با عشق ، فصل بغضمان را رد کنيم .
" قيصر امين پور"
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم