2014-10-13، 03:02
۱۲فروردین از کتاب اندیشه امروز a day at a time
زمانيكه فارغ از تمام هياهوها با خود خلوت كرده وامروزم را با گذشته و آنچه كهتحت عنوان « زندگي » داشتهام مقايسه مي كنم، تغييرات غير قابل تصوري رااحساس مي كنم.البته روزها همه يكسان نيستند و برخي اوقات بنظر مي رسد كه احساس بهتريدارم.ولي نكته مهم در زندگي جديدم اين است كه تحمل روزهايي كه چندان خوشايندنمي آيند راحتتر شده است.رويارويي من با افكار و احساساتم دستخوش يك دگرگوني بنيادي گرديده كه بودنشكشركت در برنامه و بكار بستن رهنمود هاي آن دراين تغييرات نقش تعيينكنندهاي داشته است.آيا من اين حقيقت را پذيرفتهام كه خداوند در طول روز چيز هايي را از من انتظار داردكه در توان منست؟امروز من قادرم كه مواد مخدر حتي قدرت « حس كردن » درد هاو رنجهايم را از منگرفته بود،براي من زيستن با احساسات ناخوشايند بسيار راحتتر شده است.آيا من هنوز وجود ناملايمات در زندگي را بهانهاي جهت بازگشت به گذشته واستفاده از مواد مخدر مي دانم؟
«امروز دردهاي من قابل تحمل ترند»
زمانيكه فارغ از تمام هياهوها با خود خلوت كرده وامروزم را با گذشته و آنچه كهتحت عنوان « زندگي » داشتهام مقايسه مي كنم، تغييرات غير قابل تصوري رااحساس مي كنم.البته روزها همه يكسان نيستند و برخي اوقات بنظر مي رسد كه احساس بهتريدارم.ولي نكته مهم در زندگي جديدم اين است كه تحمل روزهايي كه چندان خوشايندنمي آيند راحتتر شده است.رويارويي من با افكار و احساساتم دستخوش يك دگرگوني بنيادي گرديده كه بودنشكشركت در برنامه و بكار بستن رهنمود هاي آن دراين تغييرات نقش تعيينكنندهاي داشته است.آيا من اين حقيقت را پذيرفتهام كه خداوند در طول روز چيز هايي را از من انتظار داردكه در توان منست؟امروز من قادرم كه مواد مخدر حتي قدرت « حس كردن » درد هاو رنجهايم را از منگرفته بود،براي من زيستن با احساسات ناخوشايند بسيار راحتتر شده است.آيا من هنوز وجود ناملايمات در زندگي را بهانهاي جهت بازگشت به گذشته واستفاده از مواد مخدر مي دانم؟
«امروز دردهاي من قابل تحمل ترند»
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست