2014-10-13، 08:43
من در گذشته بكلي تماسم با احساساتم قطع بود . شهامت روبرو شدن با آنها را نداشتم و از هر چيزي كه باعث بر انگيختن احساساتم ميشد مي ترسيدم ، عقب مي كشيدم و منزوي ميشدم ..
ولي امروز با كار كردن قدمها و سنتها ميدانيم كه بجاي انكار و سركوب احساسات ، ميتوانيم كم كم مديريت احساساتمان را داشته باشيم ...چون آنها غرايز خدادادي هستند و جدا شدن از آنها غير ممكن است ..شناخت و بررسي احساسات بما كمك ميكند كه نقش خود را در زندگي كشف كنيم ..امروز سعي ميكنيم احساسمان را بدون توجيه يا خسارت به ديگران ابراز كنيم ..
پروردگارا ! از حمایت بیکرانت بی نهایت سپاسگزارم !!