2014-10-31، 11:04
2 اردیبهشت از کتاب اندیشه امروز
با نگاهي به گذشته در مي يابم كه چه اوقات گرانبهايي را براي پيدا كردن معايبواشكلات ديگران از دست دادهام. شايد با جستجو و بزرگ نشان دادن معايبديگران سعي در پنهان نگاه داشتن نواقص خود داشتم. امروز نتايج زيانبار اين طرزتفكر را درك كرده و پي بردهام كه رضايت خاطر ناشي از اثبات خطاهاي ديگران درحقيقت مجوزي بوده است براي پنهان نگاه داشتن و عدم توجه به نواقص اخلاقيخود.آيا من هنوز با بزرگ جلوه دادن اشتباهات ونقايص ديگران سعي در برائت خوددارم؟آيا هنوز چون گذشته بانديده گرفتن نواقص اخلاقي خود و توجه به ديگران سعي درفريب خود و آنها دارم؟آيا من درك كردهام كه پرداختن به اشكالات شخصيتي ديگران چنان مرا به مشغولخواهد كرد كه مجالي براي توجه و پرداختن به خود نخواهم يافت؟آيا من حقيقاً به علت واقعي توجه به عيوب ديگران پي بردهام؟
«سرزنش ديگران فرار از خويشتن است.»
با نگاهي به گذشته در مي يابم كه چه اوقات گرانبهايي را براي پيدا كردن معايبواشكلات ديگران از دست دادهام. شايد با جستجو و بزرگ نشان دادن معايبديگران سعي در پنهان نگاه داشتن نواقص خود داشتم. امروز نتايج زيانبار اين طرزتفكر را درك كرده و پي بردهام كه رضايت خاطر ناشي از اثبات خطاهاي ديگران درحقيقت مجوزي بوده است براي پنهان نگاه داشتن و عدم توجه به نواقص اخلاقيخود.آيا من هنوز با بزرگ جلوه دادن اشتباهات ونقايص ديگران سعي در برائت خوددارم؟آيا هنوز چون گذشته بانديده گرفتن نواقص اخلاقي خود و توجه به ديگران سعي درفريب خود و آنها دارم؟آيا من درك كردهام كه پرداختن به اشكالات شخصيتي ديگران چنان مرا به مشغولخواهد كرد كه مجالي براي توجه و پرداختن به خود نخواهم يافت؟آيا من حقيقاً به علت واقعي توجه به عيوب ديگران پي بردهام؟
«سرزنش ديگران فرار از خويشتن است.»
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست