2014-12-16، 08:36
برای من غیراز رها کن وبخدا بسپار قبول درست قدم اول دوم که درقدم اول اقرارکردم که درمقابل معتاد عاجزم واختیارزندگی از دستم خارج شده است برایم بسیا ر سخت بود که بپذیرم قدم دوم ایمان آوردم که یک نیروی تواناتر از خودم می تونه سلامت عقل رابه من بازگردانداز همه مهمتردرابن میان دعای آرامش بود ک بافهمیدن مفهومش شهامت تغییر رو به من میداد بعدش تصمیم گیری من بود که اراده زندگیم را به نیرو ی برتراز خودم بسپارم یعنی اراده خودم را قبول ندارم چون از روی نقائصم عمل میکنم قدم چهار حرکت من بسمت این بود که دوباره باتوکل ونیروی ایمان زندگی فاکتوری که عدم حضورش زندگیم را به سمت نابودی برده بود بیابم و باحضور نیروی برترم نقش خودم را درمشکلات وپیچیده گی زندگی ببینم من از شهامت وصداقت خودم کمک گرفتم تابتونم نقش خودم را ببینم درقدم پنجم اقراربه اشتباهاتم به خدا وخودم ویک انسان دیگرکردم ودیگه دلیلی نمیدیدم که این اسرار را بازهم پنهان نگه دارم وبارسنگین گذشته را به زمین بگذارم وبالاخره دراین قدم باطی کردن پنج قدم گذشته و نوشتن وگفتن رنجشهام دراین قدم باید ابن آگاهی را داشته باشم تاازنیروی برتربخوام که نواقصم را مرتفع کنه و بتونم برای امروز زندگی کنم بتونم خسارت نزنم واگه اشتباه کردم وخسارتی وارد شدبلافاصله جبران کنم وبرای خودم کوله بار درست نکنم زندگی کنم وبگذارم که زندگی کنند ودراین را ه ازتمایل ٬ صداقت٬ تسلیم ٬ایمان ٬ امید ٬ واعتماد بعنوان پایه بازیابی جوهرانسانی خودم استفاده کنم.