2014-12-23، 03:09
درسال76 پس از آگاهی اینکه سرطان دارم برای گرفتن متادون پتدین به داروخانه مخصوص وزارت بهداشت و درمان رفتم و در آنجا توسط خانمی که خودش هم سرطان داشت به یک جلسه در تهران نو رفتم، اما از اینکه چندنفر مانند موش آزمایشی جلوی چند دکتر و نرس از سرطانشان با عجز و لابه و اشک و گریه صحبت و مشارکت میکردند خوشم نیومد. فقط یکبار رفتم و بعداز اینکه وارد یک گروه خودیاری جهت ترک مواد مخدرم به آن انجمن رفتم و دونفر از همدردان سرطانی که یک جوان در تهران سرطان خون داشت و یک فرد میانسال کُرد، هم دیگررا در این جلسه دیدار نمودیم و شماره تلفن رد و بدل کردیم و مدتها با هم در ارتباط بودیم. وقتی از درد و احساسمان صحبت میکردیم، چالشهای درونی مان تخلیه میشد وحالمان بهتر و آرامتر میشدیم و مشخص شد که اگر اصول خودیاری را برای سرطانی ها هم راه اندازی کنیم جواب خواهیم گرفت...