2014-12-23، 03:19
این در ابتدای ورودم به انجمن و شنیدن کلمه عجز تقریباً احساس کردم، یعنی باید از امکاناتی که خودم را به آنها خوش کرده بودم قطع امید کنم، زیرا که به من متذکر میشود، دیگر تلاش نکن و امیدت را برای بهبودی و شفا از دست داده ای، من پس از هزینه کردن هستی و نیستی به این انجمن آمده بودم و در اینجا هم به من متکر شدند که در مقابل بیماری سرطان عاجزم. برای مدتی حالم دگرگون بود، تا اینکه از دوستی رسیدم، چرا ما اعلام میکنیم در مقابل سرطان عاجز هستیم. جواب شنیدم که تا به حال هرچه که از لحاظ مالی و سایر تلاش کردی جواب نگرفتی، با اعلان عجز آرام باش تا اصول برنامه و نیروی برتر روی تو کار کند و شفای خودت را بدست بیاوری. رسیدم مگر همین جوری مورد لطف و عنایت خداوند و اصول برنامه نیستم، که شفا بگیرم. جواب شنیدم که نه نمیشود، به این دلیل که تو بخاطر عجله و ناواردی کارها رو خراب میکنی و اگر میخواهی جاب بگیری شرط اول تسلیم شدن و آرام شدن و گوش سردن و تنها کاری که باید انجام دهی به ادامه قدمها و شرکت در جلسات و تلاش کنی. اکنون متوجه شدم اگر فرمان را دست خداوند و اصول برنامه دادم خودم راهبری نکنم...