2014-12-24، 09:45
بله حساسیت هایم چنان بالارفته بود که اگر میدیدم دونفر با هم پچ پچ میکنند، حتماً راجع به من و بیماری سرطان من بود. من بغیر از همسرم به کسی نگفته بودم که این بیماری رو دارم. اما احساس میکردم به کسی و کسانی گفته است و از همان موقع رفتار با او بشدت بد و متخاصمانه شد و چندین بار بنابر بهانه های مختلف او را کتک زدم. بسیار حساس و توهمی شده بودم ازطرفی هم تریاک میخوردم وقرص متادون وانواع قرصهای روانگردان مسکنهای دیگر و قرص خواب به تعداد 70 عدد لورازپام را یکباره میخوردم و چون این قرصها از نوع آمفتامین هستند دچار توهم میشدم. حساسیت من به همه بود و در نهایت هیچ فرقی نداشت که کسی پچ پچ کند و یادرگوشی حرف بزند. درهرصورت من بخاطر فشار درد و رنج و فشارهای وارده با همه درگیر میشدم. من نیاز به ترحم نداشتم و شکل ظاهر من واقعاً رقت انگیز بود و هرکسی نگاه میکرد، فوراً یک معتادرا درنظرش تداعی میکرد وباکینه ونفرت ویادلسوزانه نگاهم میکردند و من هم با واکنش به حالت پرخاشگرانه و کینه و نفرت نگاهشان میکردم...