2014-12-26، 03:47
مراقبه کردن را با سکوت کردن و به اعماق خود فرو رفتن باید انجام داد. باید به ذهنمان رجوع کنیم و ابتدا زباله ها را از آن دور بریزیم چون می دانیم په هر کس همانگونه است که فکر می کند،
پس مراقب افکار خود باشیم.بیشتر اوقات ما به افکار خود توجه نمی کنیم و می گوییم «بگذریم این فقط یک فکر است.»
اما باید بدانیم که افکار آنقدر نیرومند هستند که زندگی ما را می سازند.با همین افکار است که زندگی و آینده خود را بنا می کنیم.
خیلی از ما انسانها خطاهای خود را در طول زندگی جمع می کنیم و از آن هیولایی می آفرینیم و نامش را سرنوشت می گذاریم.
بدانیم که تقدیر ثمره ی بخت و اقبال نیست، بلکه حاصل انتخاب است. یک فکر اگر پیوسته در ذهن نگه داشته شود ما را به کنش وا میدارد.
کنش نیز هنگامی که تکرار شود به عادت تبدیل می گردد و این عادت های ماست که شخصیت ما را شکل می دهد و این شخصیت ماست که سرنوشتمان را تعیین می کند.
اگر می خواهیم سرنوشت خود را تغییر دهیم باید از افکارمان آغاز کنیم.مراقبه نیز همانند تمامی تجربه های معنوی، چیزی نیست که از بیرون به ما القا شود. ولی این حقیقت دارد که درمراحل ابتدایی رازگشایی معنوی، زندگی بیرونی تا حد زیادی زندگی درونی ما را می سازد
باید به شدت مراقب زندگی بیرونی خود باشیم.مراقبه که در سکوت انجام می شود راز آزادی حقیقی را به انسان نشان می دهد.
در سکوت کشف می کنیم که انسان آفریده ای محدود به زمان و مکان نیست.من برای رشد در زندگی درونی، یا همان زندگی معنوی، نیازمندم که دنیای سرشار از هیاهو و تنش بیرون را ترک کنم.
هر روز باید زمانی را در سکوت بگذرانیم. یافتن مکانی آرام ودور از هیاهوآسان است ولی ما هیاهوی دیگری هم داریم که آن هیاهوی درونی ماست. دوری کردن از این هیاهو بسیار دشوار است.
پس مراقب افکار خود باشیم.بیشتر اوقات ما به افکار خود توجه نمی کنیم و می گوییم «بگذریم این فقط یک فکر است.»
اما باید بدانیم که افکار آنقدر نیرومند هستند که زندگی ما را می سازند.با همین افکار است که زندگی و آینده خود را بنا می کنیم.
خیلی از ما انسانها خطاهای خود را در طول زندگی جمع می کنیم و از آن هیولایی می آفرینیم و نامش را سرنوشت می گذاریم.
بدانیم که تقدیر ثمره ی بخت و اقبال نیست، بلکه حاصل انتخاب است. یک فکر اگر پیوسته در ذهن نگه داشته شود ما را به کنش وا میدارد.
کنش نیز هنگامی که تکرار شود به عادت تبدیل می گردد و این عادت های ماست که شخصیت ما را شکل می دهد و این شخصیت ماست که سرنوشتمان را تعیین می کند.
اگر می خواهیم سرنوشت خود را تغییر دهیم باید از افکارمان آغاز کنیم.مراقبه نیز همانند تمامی تجربه های معنوی، چیزی نیست که از بیرون به ما القا شود. ولی این حقیقت دارد که درمراحل ابتدایی رازگشایی معنوی، زندگی بیرونی تا حد زیادی زندگی درونی ما را می سازد
باید به شدت مراقب زندگی بیرونی خود باشیم.مراقبه که در سکوت انجام می شود راز آزادی حقیقی را به انسان نشان می دهد.
در سکوت کشف می کنیم که انسان آفریده ای محدود به زمان و مکان نیست.من برای رشد در زندگی درونی، یا همان زندگی معنوی، نیازمندم که دنیای سرشار از هیاهو و تنش بیرون را ترک کنم.
هر روز باید زمانی را در سکوت بگذرانیم. یافتن مکانی آرام ودور از هیاهوآسان است ولی ما هیاهوی دیگری هم داریم که آن هیاهوی درونی ماست. دوری کردن از این هیاهو بسیار دشوار است.
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s