2014-12-28، 12:32
نه در قبل احساس میکردم خدا مانند یک نگهبان پشت یک دوربین که من را تحت کنترل و نظارت داشت، مراقب من است. حتی او را در خانه و اطاق و حمام و دستشویی که تنها هم بودم احساس میکردم و این احساس من را خیلی می ترساند و دائم در عذاب بودم. به محوریت پروردگاری و مهربانی خداوند اصلاً فکر نمیکردم، زیرا از این تفکرعذاب میکشیدم. من فکر میکردم اگر محوریت دست خدا باشد، وای به حال من که میدانم چه بلاهایی سرم خواهد آورد. من و خداوند مانند حکایت دزد و پاسبان است. او به دنبال من و من از او فراری...