2015-01-05، 09:56
ریشه کسالت و بی حوصلگی!
بطور کلی ریشه ی حس کسالت و یکنواختی به دو چیز بر میگردد اول محرک های بیرونی یا نیاز به تنوع ،هیجان و چبزهای تازه
این نیاز نشان می دهد که چرا برخی افراد برون گرا بیشنر دچار کسالت می شوند،چون اغلب برای بالا نگه داشتن سطح انگیزه
شان ، بی وقفه به محرک های بیرونی نیاز دارند البته استثنا هم وجود دارد و دوک عوامل درونی.
در نقطه مقابل برون گراها ،افراد درون گرا هستند که میتواندد خودشان را در هر شرایطی سرگرم کنند و از اوقاتشان لذت ببرند
،معمولا بی حوصله نمی شوند .بقول یکی از روانشناسان میتوانند مانند یک مجسمه صامت و ساکت یکجا بنشینند ولی
حوصله شان سر نرود چون منشا شور و حرارت و زندگی در درون آدم است که اگر افراد فاقد آن باشند هیچ محرک بیرونی
خوشحالی و هیجان ایجاد نخواهد کرد.و این همان عامل دوم یعنی عامل درونی است.درک این نکته خیلی مهم است چون
اشتیاق بیش از حد برای داشتن تغییر و هیجان در زندگی و پرهیز از یکنواختی ،بعضی از افراد را به سمت فعالیت هایی افراطی
می کشاند مثل فرار از تنها بودن و گرایش افراطی به حضور در جمع و زیاد مهمانی رفتن.و به طور کلی تمایل بیش از حد گذراندن
همه اوقات با دیگران و خارج از خانه.افراط در سرگرمی ها مثل بازی های کامپیوتری و تماشای تلویزیون و حتی گرایش به فعالیت
های مخرب مثل کشیدن سیگار ،مصرف مواد مخدر ،نوشیدن مشروبات الکلی،قمار و تخریب اموال عمومی.
بطور کلی ریشه ی حس کسالت و یکنواختی به دو چیز بر میگردد اول محرک های بیرونی یا نیاز به تنوع ،هیجان و چبزهای تازه
این نیاز نشان می دهد که چرا برخی افراد برون گرا بیشنر دچار کسالت می شوند،چون اغلب برای بالا نگه داشتن سطح انگیزه
شان ، بی وقفه به محرک های بیرونی نیاز دارند البته استثنا هم وجود دارد و دوک عوامل درونی.
در نقطه مقابل برون گراها ،افراد درون گرا هستند که میتواندد خودشان را در هر شرایطی سرگرم کنند و از اوقاتشان لذت ببرند
،معمولا بی حوصله نمی شوند .بقول یکی از روانشناسان میتوانند مانند یک مجسمه صامت و ساکت یکجا بنشینند ولی
حوصله شان سر نرود چون منشا شور و حرارت و زندگی در درون آدم است که اگر افراد فاقد آن باشند هیچ محرک بیرونی
خوشحالی و هیجان ایجاد نخواهد کرد.و این همان عامل دوم یعنی عامل درونی است.درک این نکته خیلی مهم است چون
اشتیاق بیش از حد برای داشتن تغییر و هیجان در زندگی و پرهیز از یکنواختی ،بعضی از افراد را به سمت فعالیت هایی افراطی
می کشاند مثل فرار از تنها بودن و گرایش افراطی به حضور در جمع و زیاد مهمانی رفتن.و به طور کلی تمایل بیش از حد گذراندن
همه اوقات با دیگران و خارج از خانه.افراط در سرگرمی ها مثل بازی های کامپیوتری و تماشای تلویزیون و حتی گرایش به فعالیت
های مخرب مثل کشیدن سیگار ،مصرف مواد مخدر ،نوشیدن مشروبات الکلی،قمار و تخریب اموال عمومی.
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s