2015-01-14، 02:26
من در ابتدا خداوند را یک ناظر ، مانند یک رئیس یا یک
قاضی میدانستم که دنبال شناسائی خطاهائی است که
من انجام داده ام و بدین طریق خداوند میداند وقتی که من
مردم ، شایسته بهشت هستم و یا مستحق جهنم ...!
وقتی قدرت فهم من بیشتر شد ،
به نظرم رسید که گویا زندگی تقریبا مانند دوچرخه سواری با یک
دوچرخه دو نفره است و دریافتم که خدا در صندلی عقب در پا زدن به من کمک میکند...
نمیدانم چه زمانی بود که خدا به من پیشنهاد داد
جایمان را عوض کنیم...
از آن موقع زندگی ام بسیارفرق کرد ،
زندگی ام با نیروی افزوده شده او خیلی بهتر شد ،
وقتی کنترل زندگی دست من بود من راه
را میدانستم و تقریبا برایم خسته کننده بود ولی تکراری و قابل پیش بینی
و معمولا فاصله ها را ازکوتاهترین مسیر میرفتم...
اما وقتی خدا هدایت زندگی مرا در دست گرفت ، او بلد بود..
قاضی میدانستم که دنبال شناسائی خطاهائی است که
من انجام داده ام و بدین طریق خداوند میداند وقتی که من
مردم ، شایسته بهشت هستم و یا مستحق جهنم ...!
وقتی قدرت فهم من بیشتر شد ،
به نظرم رسید که گویا زندگی تقریبا مانند دوچرخه سواری با یک
دوچرخه دو نفره است و دریافتم که خدا در صندلی عقب در پا زدن به من کمک میکند...
نمیدانم چه زمانی بود که خدا به من پیشنهاد داد
جایمان را عوض کنیم...
از آن موقع زندگی ام بسیارفرق کرد ،
زندگی ام با نیروی افزوده شده او خیلی بهتر شد ،
وقتی کنترل زندگی دست من بود من راه
را میدانستم و تقریبا برایم خسته کننده بود ولی تکراری و قابل پیش بینی
و معمولا فاصله ها را ازکوتاهترین مسیر میرفتم...
اما وقتی خدا هدایت زندگی مرا در دست گرفت ، او بلد بود..
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s