2015-01-14، 10:50
بیماری اعتیاد هرگز بصورت سازمان یافته حمله خودش را آغاز نمیکند. بلکه با روشهای مختلف خودش را در من فعال میکند. من اکنون پس از سالها، اصلاً بفکر مواد مخدر و وسوسه آن فکر نمیکنم و خیال ندارم لااقل در امروز دوباره مصرف کنم و من با اصوا فقط برای امروز نزدیک به هفده سال است، که زندگی میکنم. اما این را میدانم که بیماری اعتیاد مانند یک گرگ در کمین در انتظار من است و من اگر شرایطی را که دلخواه بیماری است را فراهم کنم، مسلماً مورد هجوم این گرگ قرار خواهم گرفت. من اگر بصورت مستمر در برنامه باشم و با خدمت کردن به خود و تازه واردان و دستم در دست راهنما و تازه واردان قرار دهم و انچه که به من رسیده است را در اختیار همدردان قرار دهم، مسلماً وسوسه اجبار به مصرف با افکار و رفتارهای خود محورانه من که از اصول بیماری اعتیاد پیروی میکند. فعال می شود که تعادل درونی و بیرونی من در اختیار غرور و مدیریت شبکه انکار خواهد افتاد و به راحتی دچار لغزش خواهم افتاد. وقتی نتوانم طبق اصول خودیاری تعادل بین افکار و رفتار و احساسات و معنویت خود ایجاد کنم، مسلماً نواقص به صورت مرموزانه و تحت کارگردانی بیماری اعتیاد فعال خواهد شد.وسوسه واجبار به مصرف تنها موادمخدر نیست، بلکه افکار و رفتارهای ناسالمی هم هستند که باعث عود بیماریم میشود و در این زمان است که دیگر از خودم اختیاری نخواهم داشت و بیماری ناباوری در من فعال شده و من را خام کرده و با مصرف یک قرص و یک پُک دود تنباکو و مواد مخدر موافقت خواهد کرد و من میدانم که در مقابل وسوسه افکارم و محل بازی و رفیقان مصرف کننده و اغواگر عاجز هستم.