2015-01-14، 11:04
زمانهایی که من فقط به فکر نیازها و خواسته های خودم هستم و تنها میخواهم خواسته من باشه و همه چیز همونی باشه که من میخوام،قسمت خودمحورانه یا خدایی کردن من فعال شده است.چون توقع دارم همه چیز مطابق میل من باشه و نتیجه به نفع من تمام بشه. برای رسیدن به اهداف خودمحورانه ام،باعث اتلاف انرژی حیات بخش شده و کاملاً بی رمق و خسته و فرسوده میشوم. آنوقت برای تامین سوخت و انرژی مجبور میشوم بر خلاف اصول انسانی رفتار کنم و همه چیز و ارزشها را زیر پا میگذارم و حتی برای تامین نیازم برای آرامش به سمت الکل و موادمخدر و نیکوتین و وابستگی های هیجانی بروم وهرکاریانجام دهم در رابطه با بیماری خودمحورانه خواهد بود. مراحلی که انسان را به خود محوری می رساند. باعث توقع و انتظارات بیمارگونه از دیگران خواهد شد. در چنین مواقعی به خود میگویم من به دیگران کمک کردم و فلان و بهمان کردم. با قطع رابطه خود وزیر پا گذاشتن اصول تامل در زندگیخسارت به خود و اطرافیان خواهم زد.