2015-01-20، 12:22
من وقتی فهمیدم که اعتیاد فعال دارم و بیشترین هزینه و تلاشم را روی ترک گذاشتم و درهمانحال هم خودم را باغرور و انکار فریب میدادم. به خودم و افراد خانواده میگفتم که من با بقیه معتادان فرق دارم و اونا معتادند و من هروقت و موقع اراده کنم تمامش میکنم. گاهی در جمع مصرف کننده ها می نشستم و به خودم امیدواری میدادم که من مثل اینها نیستم و جالب این بود که این دوستان هم خودشان را با من مقایسه میکردند و به من میگفتند تو با این روش مصرف و مقدار مواد مخدر خودتو بدبخت میکنی و انگار خودشان را نمیدیدند. من نمیدانستم که مقایسه کردن هم جزئی از شاخصه نواقص شخصیتی در بین همه معتادان است. در گذشته هميشه انگشتم رو به سمت دیگران بود، این عادتی بود که در خانواده من را با دیگران مقایسه و ملامت میکردند. من هميشه بدتر از خودمو ميديدم و به دیگران نشان میدادم که کسی من را سرزنش و ملامت نکند. خیلی هارو معتاد ميدونستم و معرفی میکردم. همیشه با توجیه و مقایسه کردن خودم را در تور عنکبوت اعتیاد اسیرتر میکردم. توجيه کردن خودم وانکار بیماریم باعث ميشد تانتوانم خودم را مشکل دار و معتادي بدانم که احتياج به کمک دارم.