2015-01-20، 12:31
من تا زمانی که زنده هستم بیماری اعتیاد با من است و بیماری من نیاز به بهبودی و آموختن مهارت برای زندگی بدون مصرف چیزی بصورت طبیعی است و من در حال کسب دانش برنامه هستم. مطمناً اشتباه هم خواهم داشت، من اگر اطلاعات و دانشی در مورد بیماری اعتیاد داشتم فکر میکردم به جلسات و راهنما نیازی ندارم و به جلسه نمی رفتم، نیازی هم به کلاس قدم نداشتم. من یک کودک بیش فعال بودم و از همان دوران کودکی ادعا داشتم، که خیلی میفهمم و خیلی میدونم و توانایی انجام هرکاری را دارم و راجع به اعتیاد و معتادان نر خوبی هم نداشتم، فقط شنیده بودم مواد مخدر خطرناک و نابودگر است و معتادان آدمهای خطرناکی هستند و بقیه قضایا... من در مورد بیماری اعتیاد اطلاعات و دانشی نداشتم، در ابتدای مصرف یک احساس گنگ و مبهمی داشتم و احساس خطر میکردم. اما چیزی در وجودم آلارم میزد، اما اهمیتی ندادم و وقتی کاملاً غرق اعتیاد شدم، سیستم غرور و انکارم سعی کرد، زیاد جدی نگیرد و چند مورد ترکهای یابویی و دارویی و بستری در خانه و مسافرت و بیمارستان و تیمارستان و بازداشتگاه و صرف میلیونها تومن برای ترک به دعانویس و طب سوزنی و سنتی شد. ولی با مراجعه به انجمن و آشنا شدن با اصول روحانی و معنوی 12 قدم اطلاعات و دانش کافی کسب میکنم، که بتوانم در مقابل وسوسه و مراحل عود و تأثیرگاری عوامل ایجاد ترس و استرس و بیتفاوتی را بیاموزم و به وقت جلوی خودم را برای مصرف مواد مخدر را بگیرم. با اینحال میدانم بیماری اعتیاد بسیار مرموز و ناشناخته است و نباید غرور و انکار دانش و آگاهی از بهبودی هم در من باعث نابودیم شوند.