2015-02-01، 01:22
روزی بودا با جمعی نشسته بودند. پشه ای بر گردن بودا نشست. بودا دستش را به آرامی روی
گردن خود زد تا پشه دور شود. پشه دور شد اما بودا دوباره دستش را بطرف گردنش برد.
حاضرین پرسیدند: حرکت دفعه دوم به چه دلیل بود؟بودا پاسخ داد: دفعه اول از روی عادت اینکار
را کردم اما دفعه دوم از روی آگاهی که ناظر برعمل خود باشم.
گردن خود زد تا پشه دور شود. پشه دور شد اما بودا دوباره دستش را بطرف گردنش برد.
حاضرین پرسیدند: حرکت دفعه دوم به چه دلیل بود؟بودا پاسخ داد: دفعه اول از روی عادت اینکار
را کردم اما دفعه دوم از روی آگاهی که ناظر برعمل خود باشم.
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s