2015-02-20، 10:25
من از سن چهار سالگی بدلیل گوش درد با تریاک آشنا شدم و در همان سن و سال پس از چهار ماه مادرم متوجه وابستگی من به تریاک شد و فوراً مواد را از من قطع کرد. من با سیگار و الکل هم آشنا شدم و هرگز بیاد ندارم که در مهمانی و یا جشنی و حتی عزا و ماتمی من بدون مصرف الکل و سیگار شرکت کنم. من بنابر ترسهایی که در ارتباطات داشتم، رو به مشروب و سیگار آوردم و خوردن الکل و بعدها مصرف حشیش بیشتر اوقات راه بر احساسات من در مقابل مسائل عاطفی و احساسی و نیازهای جنسی و سایر خواسته های خود را سرکوب ميکردم. گاهي از روي اجبار روش مصرفم را تغیير ميدادم، مثلاً: گاهی الکل را کنار میگذاشتم و گاهی حشیش نمیزدم، اما سیگار را نمیتوانستم قطع کنم. گاهی بخاطر احساس عشق و محبت که به آنها نیاز داشتم را گاهي سرکوب ميکردم و بیشتر اوقات از روي اجبار و نقش بازی کردن و بخاطر گرفتن امتیاز از طرف مقابل الکل و یا حشیش را جایگزین هم میکردم و این تغییرات را در بعضی موقع که نیاز میدیدم برای فریب دیگران انجام ميدادم و نقش عاشق سینه چاک و یا عاشق شکست خورده را با خوردن مشروب و بد مستی و سپس با مصرف مواد مخدر به همه گفتم که من بخاطر شکستهایی که در زندگی خوردم طرف مواد مخدر رفتم.