2015-02-20، 10:39
هرچيزی و شخصی و وابستگی و هموابستگی و عادتی که قدرتش از من بيشتر باشد و من توانایی کنترلش را نداشته باشم، بلکه آنها من را کنترل کنند. روی اداره کردن آنها عاجز و ناتوانم و هرگز توانایی کنترلشان را ندارم و هرچيزی را که بشود کنترلش کرد، برای من و بیماریم لذت ندارد. من نميتوانم چيزي که برایم هیجان دارد و لذتبخش است را کنترل کنم، بلکه دوست دارم خودم را در دامانش بیاندازم و من را کنترل کند. مرور زمان ميتواند خیلی چيزها را از بين ببرد و حافظه میتواند با ياد آوري آنها خاطراتشان را مجدداً تداعي کند و مواد مخدر و دوران اعتیاد هم با وجود دوستان مصرف کننده امروز به یادآوری لذایز مواد مخدر من را از لحاظ فکری تخریب و ضعیف کند. من به اين باور رسیدم که با مصرف دوباره مواد مخدر بازهم بيماري اعتیادم عود خواهد کرد و کنترل همه چيز از دستم خارج خواهد شد و بازهم اداره کردن زندگی آشفته ام از دستم خارج شده و در دستان بیماری اعتیاد خواهد افتاد بود.