2015-02-20، 10:41
تسلیم شدن یک فرایند تدریجی است و تا معنی آن جا نیفتاده بود، برایم غیرقابل قبول بود و حتی با این جمله با لجبازی و مغرزانه رفتار و نگاه میکردم. در نقطه اي آغاز فرايند بهبودي در نهایت به تسليم واقعی ختم ميشود وتداوم اين حرکت درصبر وحوصله و نوع عجز و درماندگی من نهفته شده بود. من با بیماری سرطان فعال وارد انجمن شدم و فقط یک ماه دیگر از زنده ماندنم باقی مانده بود و من وارد برنامه شدم که در این یک ماه از سیگار و مواد مخدر و الکل و داروهای محرک وروانگردان خلاص شده و پاک از این وابستگی های مهلک باشم و بعد بمیرم و من از همان روز اول تسليم شده بودم اما این تسلیم شدنم عملی شده بود و من از لحاظ فکری و اعتقادی وقتی به تسلیم شدن فکر میکردم وجودم را کینه و نفرت از وابستگیهایم سرشار میدیدم. چون میدانستم این وابستگیهای ناسالم مرگ من را حتمی کرده است و من با جنگ و ستیز شدیداً در مقابل وسوسه آها مقاومت میکردم. برای من انجمن ان ای آخرین سنگر و پناهگاه بود و من با سماجت مقابل وابستگی ها مقاومت میکردم و تسلیم شدن برای من یعنی برو دوباره مصرف کن شده بود. اما بلطف خداوند و اصول معنوی برنامه روزبه روز حالم بهتر از قبل میشد و بعد از چهارماه راهنما گرفتم و با جدیت قدمها را آشنا شدم و آنها را با تازه واردان کار کردم. این در حقیقت همان تسلیم شدن عملی برای من بود.