2015-05-02، 05:37
هدف این سوال فاش نمودن افکاری است که بدلیل داشتن بیماری اعتیاد پس ذهن من جا خوش کرده اندوخیلی مواقع باعث تحریک بیماری و وسوسه می شوند.این افکار بیمارگونه همان بهانه ودست آویزها هستندکه سعی دارندمسیرفکری وعملی مرا به انحراف ببرند.پس من سعی میکنم این بهانه ودست آویزها را به حداقل برسانم اما با توجه به اینکه در حال کارکرد قدم یک هستم متوجه شده ام مصرف موادتمام مشکل من نیست بلکه مشکل من بیماری اعتیاداست.لذابرای پا دادن به بیماریم واستفاده از نواقص وغفلت از بهبودی بهانه دست آویزهای زیادی دارم و خود فریبی میکنم ورفتار غلط خود را با دلایل غیر واقعی اما زیبا توجیح میکنم.مثلابا خود عهد کرده ام اگر به مقطع یکسال یا چند سال پاکی برسم میتوانم کنترلی مصرف کنم یا اینکه اگر ماشین وخانه خریدم میتوانم مصرف کنم و....
بهانه ودست آویزها فقط در رابطه با زدن مواد نیست بلکه بهانه دست آویزهای مرتبط بانواقص بسیار مخرب تر وبدتراز ازبهانه های مواد مصرف کردن است.من اگر اصل ضروری وروحانی صداقت را همیشه پیش فرض افکارم کنم مشکلاتم حل میشودچراکه هیچ کس به اندازه خودم باعث ضرر رساندن به خودم نمی شود.صداقت با خود یعنی حذف تمام بهانه و دست آویزها.صداقت همان وجدان بیدارمن است که هیچ گاه به من دروغ نمیگوید...
بهانه ودست آویز+انحراف فکری+وسوسه=اقدام وعمل
بهانه ودست آویزها فقط در رابطه با زدن مواد نیست بلکه بهانه دست آویزهای مرتبط بانواقص بسیار مخرب تر وبدتراز ازبهانه های مواد مصرف کردن است.من اگر اصل ضروری وروحانی صداقت را همیشه پیش فرض افکارم کنم مشکلاتم حل میشودچراکه هیچ کس به اندازه خودم باعث ضرر رساندن به خودم نمی شود.صداقت با خود یعنی حذف تمام بهانه و دست آویزها.صداقت همان وجدان بیدارمن است که هیچ گاه به من دروغ نمیگوید...
بهانه ودست آویز+انحراف فکری+وسوسه=اقدام وعمل