2015-05-26، 11:07
مرگ در آئين زرتشت
اگر در خانه ي مزداپرستي، آدم يا سگ بميرد. اگر باران ببارد، و اگر برف ببارد، يا توفان در گيرد، اگر هوا تاريک باشد، يا روزي باشد که بيرون شدن از خانه نهي شده باشد وظيفه مزداپرست چيست؟
پس با اين پاسخ، حکم شرع جاري شده که: بايد در هر ده يا مزرعه اي، سه کته Kata يا گور موقت درست شود. آن گاه توصيه مي شود که اين «کته» ها بايد در جايي بنا شود که از گياه و آب به دور بوده و کم ترين رطوبتي بدان نفوذ نکند. جايي باشد که از محل عبور انسان و حيوان به دور باشد. چندين گام از عناصر مقدسي چون آب و آتش و گله هاي گاو و گوسفند و مسکن مردم پرهيزگار فاصله داشته باشد. فقط چنين کته يا اتاقکي است که مي تواند از اوضاع نامساعد جوي به دور بوده و دخمه موقت جسم گردد.
اين جايگاه بايد به آن اندازه باشد که چون جسد را در آن قرار دادند با سقف تماس پيدا نکند و از طرفين به ديواره ها مماس نشود. کف آن لازم است با شن و سنگ ريزه پوشانده شده باشد تا نه رطوبت زمين و نه خاک امکان تماس با جسد را نداشته باشد. در چنين جايي بايد جسد را براي دو تا سه شب، و در صورت ضرورت براي يک ماه به امانت گذاشت، تا دوباره پرندگان به پرواز درآيند، گياهان برويند، و بر درختان برگ و شکوفه نشيند، تا دوباره آب ها از کوهها به سوي درهّ ها روان گردند ،و باد زمين را خشک کند: پس از آن که پرنده ها به پرواز در آمدند و گياهان روييدند و آبها از بلنديها به سوي پايين سرازير شدند و باد زمين را خشک کرد مرد مزداپرست مي تواند جسد را از کته بيرون آورده و به دخمه حمل کنند.
با توجه به اين که کم ترين تماس با جسد موجب آلودگي و ناپاکي شديدي مي شد که براي اعاده ي طهارت و پاکي، و نياز به مراسم تطهيري بسيار پيچيده داشت، افراد ويژه اي مأمور حمل جسد به دخمه بودند. امروزه نيز چون روزگار گذشته بازماندگان و خويشان و وابستگان مرده اقدام به حمل جسد نمي کنند، بلکه کساني که «نسا سالار» ناميده مي شوند اين وظيفه را به عهده دارند و جز آنان کسي اين کار را نمي کند. با توجه به نفس قضيه و تحريم هر نوع تماس با جسد، و آن آلودگي شديدي که بنابر اعتقاد از جسد سرايت مي کند، مي توان دريافت که اين گروه از مردم که وظيفه حمل جسد (نسو- کشه- نسا سالار) را به عهده داشتند تا چه اندازه منزوي و مطرود بودند.
هرگز يک نفر به تنهايي مبادرت به حمل جسد نمي کرد. هر گاه کسي به تنهايي اقدام به حمل جسد مي نمود، يکي از بزرگ ترين گناهان را مرتکب مي شد که هيچ گاه بخشوده نمي شد و هيچ نوع راه و رسم تطهيري نداشت و تا ابد و جاودان هم چنان ناپاک باقي مي ماند. براي حمل جسد به دخمه، مبادرت به تطهير مي کرد و آداب تطهير در اين مورد شامل غسل و شست و شوي ويژه اي بوده است.
محل سکونت تساسالارها همواره دور از جايگاه زندگي مردم ساخته مي شد و مردم مي کوشيدند حتي الامکان با اين افراد مناسبات و مراوداتي نداشته باشند. اينان در بعضي جاها حتي از داشتن خانه و زندگي در حريمي امن محروم بودند و مجبور به زندگي در شکاف کوه ها و مغازه ها دست گيري مي کردند. اين تيره بختان تا پايان عمر محروم از يک زندگي آسوده و داخل اجتماع و احترام بودند. اما لازم به تذکر است که پارسيان، امروزه روابطي بسيار بهتر از گذشته با ايشان دارند و شرايط و امکانات بهتري براي شان فراهم کرده اند.
پس از آن که جسد به دخمه حمل شده و مراسم تشييع پايان مي يافت، دوراني براي اجراي مراسم پس از مرگ از سوي بازماندگان ميت برگزار شده و مي شود. مراسم سوگواري و آدابي که در يک صد سال اخير وضع شده، جديد و تازه است. در مواردي متعدد از سوگواري و گريه و عزاداري منع مؤکد شده است و فعلي مکروه شمرده شده که عمل اهريمني است. اما در «ونديداد» فرگر دوازدهم قوانيني براي مدت سوگ و عزا که با دور بودن و نزديک بودن بازماندگان نسبت به متوفا از لحاظ خويشاوندي متفاوت است نقل شده است. باري، پس از مرگ از بند جسم خاکي و قالب مادي رها شده و به جهان فرازين پرواز مي کند.
اگر در خانه ي مزداپرستي، آدم يا سگ بميرد. اگر باران ببارد، و اگر برف ببارد، يا توفان در گيرد، اگر هوا تاريک باشد، يا روزي باشد که بيرون شدن از خانه نهي شده باشد وظيفه مزداپرست چيست؟
پس با اين پاسخ، حکم شرع جاري شده که: بايد در هر ده يا مزرعه اي، سه کته Kata يا گور موقت درست شود. آن گاه توصيه مي شود که اين «کته» ها بايد در جايي بنا شود که از گياه و آب به دور بوده و کم ترين رطوبتي بدان نفوذ نکند. جايي باشد که از محل عبور انسان و حيوان به دور باشد. چندين گام از عناصر مقدسي چون آب و آتش و گله هاي گاو و گوسفند و مسکن مردم پرهيزگار فاصله داشته باشد. فقط چنين کته يا اتاقکي است که مي تواند از اوضاع نامساعد جوي به دور بوده و دخمه موقت جسم گردد.
اين جايگاه بايد به آن اندازه باشد که چون جسد را در آن قرار دادند با سقف تماس پيدا نکند و از طرفين به ديواره ها مماس نشود. کف آن لازم است با شن و سنگ ريزه پوشانده شده باشد تا نه رطوبت زمين و نه خاک امکان تماس با جسد را نداشته باشد. در چنين جايي بايد جسد را براي دو تا سه شب، و در صورت ضرورت براي يک ماه به امانت گذاشت، تا دوباره پرندگان به پرواز درآيند، گياهان برويند، و بر درختان برگ و شکوفه نشيند، تا دوباره آب ها از کوهها به سوي درهّ ها روان گردند ،و باد زمين را خشک کند: پس از آن که پرنده ها به پرواز در آمدند و گياهان روييدند و آبها از بلنديها به سوي پايين سرازير شدند و باد زمين را خشک کرد مرد مزداپرست مي تواند جسد را از کته بيرون آورده و به دخمه حمل کنند.
با توجه به اين که کم ترين تماس با جسد موجب آلودگي و ناپاکي شديدي مي شد که براي اعاده ي طهارت و پاکي، و نياز به مراسم تطهيري بسيار پيچيده داشت، افراد ويژه اي مأمور حمل جسد به دخمه بودند. امروزه نيز چون روزگار گذشته بازماندگان و خويشان و وابستگان مرده اقدام به حمل جسد نمي کنند، بلکه کساني که «نسا سالار» ناميده مي شوند اين وظيفه را به عهده دارند و جز آنان کسي اين کار را نمي کند. با توجه به نفس قضيه و تحريم هر نوع تماس با جسد، و آن آلودگي شديدي که بنابر اعتقاد از جسد سرايت مي کند، مي توان دريافت که اين گروه از مردم که وظيفه حمل جسد (نسو- کشه- نسا سالار) را به عهده داشتند تا چه اندازه منزوي و مطرود بودند.
هرگز يک نفر به تنهايي مبادرت به حمل جسد نمي کرد. هر گاه کسي به تنهايي اقدام به حمل جسد مي نمود، يکي از بزرگ ترين گناهان را مرتکب مي شد که هيچ گاه بخشوده نمي شد و هيچ نوع راه و رسم تطهيري نداشت و تا ابد و جاودان هم چنان ناپاک باقي مي ماند. براي حمل جسد به دخمه، مبادرت به تطهير مي کرد و آداب تطهير در اين مورد شامل غسل و شست و شوي ويژه اي بوده است.
محل سکونت تساسالارها همواره دور از جايگاه زندگي مردم ساخته مي شد و مردم مي کوشيدند حتي الامکان با اين افراد مناسبات و مراوداتي نداشته باشند. اينان در بعضي جاها حتي از داشتن خانه و زندگي در حريمي امن محروم بودند و مجبور به زندگي در شکاف کوه ها و مغازه ها دست گيري مي کردند. اين تيره بختان تا پايان عمر محروم از يک زندگي آسوده و داخل اجتماع و احترام بودند. اما لازم به تذکر است که پارسيان، امروزه روابطي بسيار بهتر از گذشته با ايشان دارند و شرايط و امکانات بهتري براي شان فراهم کرده اند.
پس از آن که جسد به دخمه حمل شده و مراسم تشييع پايان مي يافت، دوراني براي اجراي مراسم پس از مرگ از سوي بازماندگان ميت برگزار شده و مي شود. مراسم سوگواري و آدابي که در يک صد سال اخير وضع شده، جديد و تازه است. در مواردي متعدد از سوگواري و گريه و عزاداري منع مؤکد شده است و فعلي مکروه شمرده شده که عمل اهريمني است. اما در «ونديداد» فرگر دوازدهم قوانيني براي مدت سوگ و عزا که با دور بودن و نزديک بودن بازماندگان نسبت به متوفا از لحاظ خويشاوندي متفاوت است نقل شده است. باري، پس از مرگ از بند جسم خاکي و قالب مادي رها شده و به جهان فرازين پرواز مي کند.
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s![[تصویر: 91.gif]](http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/other/1/91.gif)
![[تصویر: 78.gif]](http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/78.gif)
![[تصویر: 91.gif]](http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/other/1/91.gif)
![[تصویر: 78.gif]](http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/78.gif)