2015-06-08، 02:22
هر که دولت یافت، شست از لوح خاطر نام مااوج دولت، طاق نسیان است در ایام ما
میخورد چون خون دل هر کس به قدر دستگاهباش کوچکتر ز جام دیگران، گو جام ما
در نظر واکردنی طی شد بساط زندگیچون شرر در نقطهٔ آغاز بود انجام ما
طفل بازیگوش، آرام از معلم میبردتلخ دارد زندگی بر ما دل خودکام ما
نیست جام عیش ما صائب چو گل پا در رکاب
تا فلک گردان بود، در دور باشد جام ما