2013-11-28، 02:40
یادش بخیر
از سر کار که می آمد , خسته نباشید که می گفتم , دست به پیشانی می برد , عرقش را پاک می کرد و می گفت خستگی ام در رفت ...
باورم نمی شد
این روزها ولی
محتاج یک خسته نباشیدم
به خدا که خستگی ام را در می کرد اگر تو می گفتی پدر
باورم شده ..
کاش بودی ...
کاش بودی ...
روح همه ی پدرهایی که در بین ما نیستن شاد .....
------------------------------------------------------------------------------
پدر عزیزم
جزئیات را فراموش میکنم گاهی
اما
چهرهات موقع خندیدن
چیزی جزئی نیست که
بتوان فراموش کرد..
از سر کار که می آمد , خسته نباشید که می گفتم , دست به پیشانی می برد , عرقش را پاک می کرد و می گفت خستگی ام در رفت ...
باورم نمی شد
این روزها ولی
محتاج یک خسته نباشیدم
به خدا که خستگی ام را در می کرد اگر تو می گفتی پدر
باورم شده ..
کاش بودی ...
کاش بودی ...
روح همه ی پدرهایی که در بین ما نیستن شاد .....
------------------------------------------------------------------------------
پدر عزیزم
جزئیات را فراموش میکنم گاهی
اما
چهرهات موقع خندیدن
چیزی جزئی نیست که
بتوان فراموش کرد..
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست