2015-06-24، 11:35
تجربه یِ دوستِ بهبودی
بیماریِ درونِ من به من دستور میدهد که آلوده کنم ، کثیف کنم ، تخریب کنم ، بی ارزش کنم خودم و دیگران را ....
چرا من نسبت به افراد بسیار زشت و سیاه و بی ریخت و بد لباس هیچ وقت حس جنسی زیادی نداشتم !!!؟؟؟ مگر آنها هم همان مادگی را نداشتند ؟ اگر مشکل من فقط ارضای جنسی بود پس چرا پاکیزگی و تناسب ظاهری افراد برایم مهم بود ؟ واقعاً من دنبال چه چیزی بودم ؟؟
اول پاکیزگی و تناسب ظاهری و جسمی افراد را در نظر میگرفتم ؟؟ این یعنی فطرت پاک من دنبال چیزهای پاک و با تناسب میگردد ، اما این وسط بیماری شهوت میاد و دخالت میکنه و میگه اون زیبایی ها رو باید تخریب کنی باید کثیف و آلوده کنی باید بی ارزشش کنی باید مالک همه چیزش بشی ....
بیماری اعتیاد جنسی و شهوت دوست نداره ما انسانها پاک ، خوشحال ، و خوشبخت باشیم و میاد ذائقه ی مرا تغییر میدهد و خوب را برایم بد و بد را برایم خوب جلوه میدهد ....
من بد بو ترین و کثیف ترین قسمت بدن انسان را دوست داشتم ! چرا ؟؟؟
..... ادامه دارد .....
در کتاب سفید اس ای صفحه 55 قسمت آخر بخش ارتباط منفی به این موضوع کاملا اشاره میکند
بیماریِ درونِ من به من دستور میدهد که آلوده کنم ، کثیف کنم ، تخریب کنم ، بی ارزش کنم خودم و دیگران را ....
چرا من نسبت به افراد بسیار زشت و سیاه و بی ریخت و بد لباس هیچ وقت حس جنسی زیادی نداشتم !!!؟؟؟ مگر آنها هم همان مادگی را نداشتند ؟ اگر مشکل من فقط ارضای جنسی بود پس چرا پاکیزگی و تناسب ظاهری افراد برایم مهم بود ؟ واقعاً من دنبال چه چیزی بودم ؟؟
اول پاکیزگی و تناسب ظاهری و جسمی افراد را در نظر میگرفتم ؟؟ این یعنی فطرت پاک من دنبال چیزهای پاک و با تناسب میگردد ، اما این وسط بیماری شهوت میاد و دخالت میکنه و میگه اون زیبایی ها رو باید تخریب کنی باید کثیف و آلوده کنی باید بی ارزشش کنی باید مالک همه چیزش بشی ....
بیماری اعتیاد جنسی و شهوت دوست نداره ما انسانها پاک ، خوشحال ، و خوشبخت باشیم و میاد ذائقه ی مرا تغییر میدهد و خوب را برایم بد و بد را برایم خوب جلوه میدهد ....
من بد بو ترین و کثیف ترین قسمت بدن انسان را دوست داشتم ! چرا ؟؟؟
..... ادامه دارد .....
در کتاب سفید اس ای صفحه 55 قسمت آخر بخش ارتباط منفی به این موضوع کاملا اشاره میکند
«خدا با ماست»