2013-11-29، 10:56
بنام خدا
در گذشته از کلمه ایی بنام خدا رنجش داشتم وهر کس این کلمه را پیش من به زبان می آورد از او هم رنجش گرفتم
بعد از گذشت دوسال از بهبودیم دریافتم که من باید مراقبه کنم و به تنهایی قادر به تحمل مشکلات نیستم
و شروع کردم با ناباوری به مراقبه کردن و به عین دیدم که روزانه کارهایم روبراه شد و از اون به بعد تمام رشدم را کردم
پس فقط برای امروز:سعی میکنم که خودم را به نیروی برتر نزدیک تر کنم و در مراقبه هایم با خداوند صادقانه عمل نمایم
وحال که متوجه شدم مراقبه چه تاثیر شگرفی دراد به آن مادام ادامه دهم
در گذشته از کلمه ایی بنام خدا رنجش داشتم وهر کس این کلمه را پیش من به زبان می آورد از او هم رنجش گرفتم
بعد از گذشت دوسال از بهبودیم دریافتم که من باید مراقبه کنم و به تنهایی قادر به تحمل مشکلات نیستم
و شروع کردم با ناباوری به مراقبه کردن و به عین دیدم که روزانه کارهایم روبراه شد و از اون به بعد تمام رشدم را کردم
پس فقط برای امروز:سعی میکنم که خودم را به نیروی برتر نزدیک تر کنم و در مراقبه هایم با خداوند صادقانه عمل نمایم
وحال که متوجه شدم مراقبه چه تاثیر شگرفی دراد به آن مادام ادامه دهم
حتی روز " مرگم " هم تفاهم نخواهیم داشت
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه
من اون روز سفید می پوشم
وتو سیاه