2015-08-21، 01:42
خدایا!
مرا به خاطر
همهی مورچههایی که کشتهام
ببخش
مرا به خاطر
همهی مورچههایی که کشتهام
ببخش
خدایا!
ممنونم که فقط یکی هستی
چینیها عمراً بتوانند تقلبیات را بسازندخدایا!
مرا ببخش که بعضی وقتها با تو
شبیه کت و شلوار پلوخوری رفتار کردهام!
یعنی فقط زمانی سراغت آمدهام که
احتیاجت داشتهامخدایا!
من از اختیارهایم میترسم
فردا، پسفردا، خودت به خاطر همهی آنها
یقهام را میگیریخدایا!
من اگر بسوزم
بوی گند میدهم!
خود دانی، میخواهی بیندازی جهنم، بینداز!خدایا!
گوشهایم دراز شده است
کی وقت داری بیایم برایم کوتاهش کنی؟خدایا!
حیف نیست
بهشت به این قشنگی ساختهای،
آن وقت به همه نشانش ندهی؟خدایا!
کاش بیمارستانها
بخش کودکان سرطانی نداشتخدایا!
شش روز طول کشید
تا دنیای ما را بسازی
آن وقت ما در یک چشم بهم زدن
آن را خراب میکنیم!
ببخشید!خدایا!
من فقط یک «مسکن مهر» سراغ دارم
آنهم خانهی تو استخدایا!
آسایش دو گیتی
تفسیر این سه حرف است:
۱- خدا ۲- را ۳- شکرخدایا!
تو خوبتر از آن هستی
که مرا تنها بگذاریخدایا!
به یک نفر میگویند: «یک دروغ بگو»
میگوید: «خدا نمیبخشد»خدایا!
توی «اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیهِ راجعون»
«اِلیهِ راجعون» یعنی پیش خودت؛ درست است؟
پیش خودت که جهنم نمیشود! میشود؟خدایا!
من مثل آن بتپرست نیستم
که اگر تو را نداشته باشم
خدای سنگ و چوبی داشته باشم
من اگر تو را نداشته باشم، چیزی ندارمخدایا!
دیوار خانهی مرا در بهشت
کاهگلی بساز
میخواهم هر روز عصر با شلنگ
به دیوار آب بپاشم
و نفس عمیق بکشمخدایا!
اشکهایم را با دست پاک میکنم
تا دستانم بوی تو را بگیردخدایا!
خودت به کسی که دوستش دارم بگو
که من دلم نمیخواست خلق بشوم
و فقط و فقط برای اینکه او تنها نباشد
قبول کردم که بیایم دنیا
تا شاید دوستم داشته باشدخدایا!
دوستت دارم
حتّی توی جهنّمخدایا!
خودت که بهتر میدانی
ما آدمها مثل دانههای انار هستیم
زیاد به ما فشار نیاور!خدایا!
کاش یک مُهر «شکستنی است، با احتیاط حمل شود»
روی دلم زده بودی!خدایا!
دست ما را بگیر
و ما را از اتوبان زندگی
رد کن!خدایا!
آخر زندگی من
یک «ادامه دارد» بنویس!
ممنونم که فقط یکی هستی
چینیها عمراً بتوانند تقلبیات را بسازندخدایا!
مرا ببخش که بعضی وقتها با تو
شبیه کت و شلوار پلوخوری رفتار کردهام!
یعنی فقط زمانی سراغت آمدهام که
احتیاجت داشتهامخدایا!
من از اختیارهایم میترسم
فردا، پسفردا، خودت به خاطر همهی آنها
یقهام را میگیریخدایا!
من اگر بسوزم
بوی گند میدهم!
خود دانی، میخواهی بیندازی جهنم، بینداز!خدایا!
گوشهایم دراز شده است
کی وقت داری بیایم برایم کوتاهش کنی؟خدایا!
حیف نیست
بهشت به این قشنگی ساختهای،
آن وقت به همه نشانش ندهی؟خدایا!
کاش بیمارستانها
بخش کودکان سرطانی نداشتخدایا!
شش روز طول کشید
تا دنیای ما را بسازی
آن وقت ما در یک چشم بهم زدن
آن را خراب میکنیم!
ببخشید!خدایا!
من فقط یک «مسکن مهر» سراغ دارم
آنهم خانهی تو استخدایا!
آسایش دو گیتی
تفسیر این سه حرف است:
۱- خدا ۲- را ۳- شکرخدایا!
تو خوبتر از آن هستی
که مرا تنها بگذاریخدایا!
به یک نفر میگویند: «یک دروغ بگو»
میگوید: «خدا نمیبخشد»خدایا!
توی «اِنّا لِلّه و اِنّا اِلیهِ راجعون»
«اِلیهِ راجعون» یعنی پیش خودت؛ درست است؟
پیش خودت که جهنم نمیشود! میشود؟خدایا!
من مثل آن بتپرست نیستم
که اگر تو را نداشته باشم
خدای سنگ و چوبی داشته باشم
من اگر تو را نداشته باشم، چیزی ندارمخدایا!
دیوار خانهی مرا در بهشت
کاهگلی بساز
میخواهم هر روز عصر با شلنگ
به دیوار آب بپاشم
و نفس عمیق بکشمخدایا!
اشکهایم را با دست پاک میکنم
تا دستانم بوی تو را بگیردخدایا!
خودت به کسی که دوستش دارم بگو
که من دلم نمیخواست خلق بشوم
و فقط و فقط برای اینکه او تنها نباشد
قبول کردم که بیایم دنیا
تا شاید دوستم داشته باشدخدایا!
دوستت دارم
حتّی توی جهنّمخدایا!
خودت که بهتر میدانی
ما آدمها مثل دانههای انار هستیم
زیاد به ما فشار نیاور!خدایا!
کاش یک مُهر «شکستنی است، با احتیاط حمل شود»
روی دلم زده بودی!خدایا!
دست ما را بگیر
و ما را از اتوبان زندگی
رد کن!خدایا!
آخر زندگی من
یک «ادامه دارد» بنویس!
موفقیت یک انتخاب است نه یک اتفاق