2015-10-12، 11:05
خیلی حواس جمی میخاد که به چی میگم بهانه و دست آویز و به چه کسی دارم میگم
تجربه من میگه هرچیزی ک من نتونم تغییرش بدم یا بپذیرمش برای من حکم بهانه و دست آویز رو پیدا میکنه
یاد دعای زیبای آرامش میوفتم هر وقت که به بهانه و دست آویز فکر میکنم
و توی روزهای رفته زندگیم ک فکر میکنم میبینم نه آرامشی بود نه پذیرشی و نه شهامتی و نه تغییری
اونچیزی ک برای من پذیرفتنیه شاید برای کس دیگه تغییر دادنی باشه یا برعکس
برای همین دستاویزهای من شاید همونایی باشن ک دیگر اعضا یا پذیرفتنش یا شهامت دارن ک تغییرش بدن
باید یاد بگیرم اگر میتونم تغییرش بدم از خدا شهامت بخام و اگر نمیتونم از خدا آرامشی بخام برای پذیرفتنش و من نمیتونم
بین این دو واستم چون ....
تجربه من میگه هرچیزی ک من نتونم تغییرش بدم یا بپذیرمش برای من حکم بهانه و دست آویز رو پیدا میکنه
یاد دعای زیبای آرامش میوفتم هر وقت که به بهانه و دست آویز فکر میکنم
و توی روزهای رفته زندگیم ک فکر میکنم میبینم نه آرامشی بود نه پذیرشی و نه شهامتی و نه تغییری
اونچیزی ک برای من پذیرفتنیه شاید برای کس دیگه تغییر دادنی باشه یا برعکس
برای همین دستاویزهای من شاید همونایی باشن ک دیگر اعضا یا پذیرفتنش یا شهامت دارن ک تغییرش بدن
باید یاد بگیرم اگر میتونم تغییرش بدم از خدا شهامت بخام و اگر نمیتونم از خدا آرامشی بخام برای پذیرفتنش و من نمیتونم
بین این دو واستم چون ....