2013-12-01، 07:52
چرا نوشتم در برگ تنهاییم برای تو نمی دانم … شاید که روزی بخوانند بی تو عشق
مرد.
—————————————-
عاشق ان نیست که برای عشقش در سرما آتش روشن کند عاشق آن است که کتش را بدهد به
عشقش و خودش سرما بخورد و 6 تا آمپول بزنه که دیگه از این غلطا نکنه
—————————————-
من سبزترین واژه ملموس غروبم کاش در این وسعت سبز یکنفر درد مرا می فهمید
—————————————-
صداقت و مهربانیت را می ستایم صداقت را از کلامت و مهربانیت را از نگاهت
—————————————-
یار دل آزار من وفا نشناسد….. وه که عجب نعمتی است یار وفادار
—————————————-
بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق.. یوسف از دامان پاک خود به زندان رفته است
—————————————-
شمع اگر پروانه را سوزاند خیر از خود ندید…آه عاشق زود گیرد دامن معشوق را
—————————————-
با آنکه انتقام از دشمن حرام نیست…در عفو لذتی است که در انتقام نیست
—————————————-
تا که از جانب معشوقه نباشد کششی..کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
—————————————-
فریاد مردمان همه از دست دشمن است….. فریاد من از دل نامهربان دوست
—————————————-
من رشته محبت خود از تو می بُرم ….. باشد گره خورد به تو نزدیکتر شوم
مرد.
—————————————-
عاشق ان نیست که برای عشقش در سرما آتش روشن کند عاشق آن است که کتش را بدهد به
عشقش و خودش سرما بخورد و 6 تا آمپول بزنه که دیگه از این غلطا نکنه
—————————————-
من سبزترین واژه ملموس غروبم کاش در این وسعت سبز یکنفر درد مرا می فهمید
—————————————-
صداقت و مهربانیت را می ستایم صداقت را از کلامت و مهربانیت را از نگاهت
—————————————-
یار دل آزار من وفا نشناسد….. وه که عجب نعمتی است یار وفادار
—————————————-
بی گناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق.. یوسف از دامان پاک خود به زندان رفته است
—————————————-
شمع اگر پروانه را سوزاند خیر از خود ندید…آه عاشق زود گیرد دامن معشوق را
—————————————-
با آنکه انتقام از دشمن حرام نیست…در عفو لذتی است که در انتقام نیست
—————————————-
تا که از جانب معشوقه نباشد کششی..کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
—————————————-
فریاد مردمان همه از دست دشمن است….. فریاد من از دل نامهربان دوست
—————————————-
من رشته محبت خود از تو می بُرم ….. باشد گره خورد به تو نزدیکتر شوم
مشگل اینه که به بعضیا بیشتر از حدشون بها دادم