2016-03-13، 11:14
ذهنی متعادل ،نه تنها خود به آرامش درونی میرسد ،
بلکه به آرامش دیگران نیز کمک میکند و
فضای پیرامون او از صلح و هماهنگی لبریز می گردد و این چنین
دیگران را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. با فراگیری حفظ تعادل در مقابل تجربه های درونی
انسان می آموزد تا عدم وابستگی را در مقابله با شرایط بیرونی نیز در خود پرورش دهد.
اما این عدم وابستگی به معنای فرار یا بی تفاوتی نسبت به مسایل دنیوی به حساب
نمی آید . یک مراقبه گر وییاسانا ،نسبت به رنجهای دیگران حساس تر شده و نهایت
سعی خود را برای تسکین آلام آنان به کار می برد . در این راه وی نه با ذهنی آشفته ،که
با ذهنی لبریز از مهر و شفقت و توازن عمل میکند . او عدم دلبستگی معنوی را
می آموزد می آموزد که چگونه با تعهد کامل عمل کند .
چگونه یکپارچه در خدمت دیگران باشد و در عین حال تعادل خویش را نیز حفظ نماید .
به این ترتیب انسان همچنان که برای صلح و شادمانی دیگران می کوشد ،خود نیز در صلح و شادمانی زندگی میکند.
بلکه به آرامش دیگران نیز کمک میکند و
فضای پیرامون او از صلح و هماهنگی لبریز می گردد و این چنین
دیگران را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. با فراگیری حفظ تعادل در مقابل تجربه های درونی
انسان می آموزد تا عدم وابستگی را در مقابله با شرایط بیرونی نیز در خود پرورش دهد.
اما این عدم وابستگی به معنای فرار یا بی تفاوتی نسبت به مسایل دنیوی به حساب
نمی آید . یک مراقبه گر وییاسانا ،نسبت به رنجهای دیگران حساس تر شده و نهایت
سعی خود را برای تسکین آلام آنان به کار می برد . در این راه وی نه با ذهنی آشفته ،که
با ذهنی لبریز از مهر و شفقت و توازن عمل میکند . او عدم دلبستگی معنوی را
می آموزد می آموزد که چگونه با تعهد کامل عمل کند .
چگونه یکپارچه در خدمت دیگران باشد و در عین حال تعادل خویش را نیز حفظ نماید .
به این ترتیب انسان همچنان که برای صلح و شادمانی دیگران می کوشد ،خود نیز در صلح و شادمانی زندگی میکند.
خدایا چه کسی تو رادراغوش گرفته که اینچنین ارامی؟ Д Ŧ Ŀ ã s